موضوعات وبسایت : تحقیق
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

خاطره سفر به مشهد به زبان انگلیسی

نویسنده : مینا علی زاده | زمان انتشار : 17 بهمن 1400 ساعت 14:23

سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

در حالیکه بسیاری از دانشجویان از نوشتن چند واژه ساده گریزانند و تنها تلاش می کنند به هر شکل ممکن، شانه از زیر بار چنین کار طاقت فرسایی (!) خالی کنند، اعتماد به نفس برخی دانشجویان مایه امیدواری است. نگارنده سفرنامه ای که در زیر می خوانید، اگرچه در هنگام فرستادن نوشته خود یادآور می شود که ممکن است اشتباهاتی هم در نگارش انگلیسی داشته باشد، اما

تا مرد سخن نگفته باشد    عیب و هنرش نهفته باشد

با آرزوی بهروزی و پیشرفت روزافزون برای همه دانشجویانی که می خواهند و می دانند چه می خواهند

مدیر پایگاه

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

از اينجا شروع ميكنم كه اين دفعه از مسافرتمان با دفعات قبل فرق داشت چون پدرم خانواده ام را سوپريز كرد يك شب كه به خانه آمد به خانواده ام گفت كه فردا به مشهد ميرويم و من ديرتر از همه متوجه قضيه شدم چون خانه ي مادربزرگم بودم و خواهرام با اشتياق تمام به من خبر دادند من مثل آنها اشتياق نداشتم در حالي كه سفر به مشهد را خيلي دوست دارم نميدانم چي شده بود كه اصلا خوشحال نبودم خلاصه چه خوشحال ميشدم يا چه خوشحال نميشدم بايد ميرفتيم

بعد از ظهر روز يكشنبه بود كه راه افتاديم اولين جايي كه توقف كرديم پمپ بنزين نكاء بود و بعد از زدن بنزين به ماشين راه افتاديم و وقت شام به مينودشت رسيديم و شام را آنجا خورديم ساعت تقريبا 11بود و بعد از خوردن شام راه افتاديم و ساعت 1شب به آشخانه رسيديم و براي استراحت در آن شهر توقف كرديم و 1 ساعتي را به استراحت ترجيح داديم و از بس كه خسته بوديم متوجه گذشتن يك ساعت نشديم و بعد از بيدار شدن چاي درست كرديم و خورديم و راه افتاديم و براي نماز صبح به يكي مسجد بجنورد رسيديم و نماز را خوانديم و براي صبحانه هم به يكي پاركهاي فاروج رسيديم و صبحانه خورديم و بعد از صبحانه رفتيم پارك قدم زديم و عكس گرفتيم و جالبتر اينجا كه خواهر در حين گرفتن عكس در گلهاي خيس افتاد و باعث خنده مان شده بود و راه افتاديم و دقيقا ساعت 9:30 دقيقه به مشهد رسيديم و اولين كاري كه كرديم براي استراحت آپارتماني را اجاره كرديم و بعد از ناهار به حرم امام رضا رفتيم واي چقدر با صفا بود به نظر من قشنگترين جاي ايران حرم امام رضا است و به منزلمان برگشتيم و استراحت كرديم و صبح سه شنبه ناهار درست كرديم و به كوه سنگي رفتيم و خيلي هم خوش گذشت و بعد مثل دفعات قبل به حرم رفتيم و نماز مغرب و عشاء را در حرم با امامت رهبر عزيزمان خوانديم و صبح چهارشنبه براي خريد به فروشگاه بزرگ خيام و الماس شرق رفتيم و از آنجا خريد كرديم و در حين آمدن به منزل تصميم گرفتيم كه بعد از اينكه نماز صبح روز پنج شنبه را خوانديم به خانه برگرديم و وقتي براي نماز صبح به حرم رفتيم يكي از آشنامون كه به زيارت آمده بود را ديديم و با هم نماز صبح را خوانديم از آنها خداحافظي كرديم و راهي خانه شديم و صبحانه را در بين راه نزديك شيروان  و ناهار را در مينودشت خورديم و ساعت 6 غروب به خانه رسيديم و بعه از آمدن به خانه خبر تلخي را كه شنيديم فوت دوست صميمي خواهرم بود كه به علت بيماري و 13سال هم بيشتر نداشت به رحمت خدا رفت اين  هم از ماجراي مشهد.

We got ready ourselves to going outing pilgrimage to Mashad at summer 2008. We left home at 4. We stop for petrol. We ate supper at 11 o'clock at Minoudasht. We rode to go. We reached to Ashkhane and slept at midnight 1 o'clock.

We made and drunk tea and then we left Ashkhane. We stayed in Bojnourd and prayed at on of its mosques at 4 o'clock.

We ate breakfast in Farouj park on Monday. And we reached to Mashad at 9:30 o'clock. Then we rent an apartment for rest. After dinner, we went to pilgrimage of Imam Reza tomb. It was very fantastic and marvelous. Then we returned to apartment and slept. Tomorrow we went to Kouh Sangi. We enjoyed very much, because it was happened an funny event and we laughed very much. We went to buying things from khayam market on Wednesday. We prayed Thursday morning and returned to home. We ate breakfast among the way. We ate lunch in Minoudasht at 15 o'clock. We arrived to our home at 6 o'clock, while it was sunset. The journey was very very memorable.

+

نوشته شده در شنبه نهم آذر ۱۳۸۷ ساعت 1:17 توسط دانشجویان دانشگاه سبز آمل  | 

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر