موضوعات وبسایت : تحقیق
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

انشا صفحه 67 نگارش دهم

انشا صفحه 67 نگارش دهم

نویسنده : نازنین رحمانی | زمان انتشار : 02 اسفند 1399 ساعت 09:28

40,294 بازدید

سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

انشا جواب صفحه ۶۶ و ۶۷ کتاب نگارش پایه دهم درباره در مورد بازدید از یک مکان تاریخی گزارش نویسی گونه پرسش های عینی پاسخ گزینش و سازماندهی راجب از سایت نکس لود دریافت کنید.

img_616.jpg

پرسش های عینی بازدید از یک مکان تاریخی طاق بستان

مرحله اول : پرسش های عینی

طاق بستان دارای چند طاق است؟
درکجا واقع شده است؟
آیا از کتیبه های طاق بستان دیدن کردید؟؟
نقاشی های حک شده بر دل صخره ها چگونه بودند؟

مرحله دوم : سازماندهی پرسش ها

طاق بستان کجا واقع شده است؟
طاق بستان دارای چند طاق است؟
آیا از کتیبه های طاق بستان دیدن کردید؟
نقاشی های حک شده بر دل صخره ها چگونه بودند؟؟

مرحله سوم : گزارش

یکی از اماکن دیدنی کرمانشاه طاق بستان است دارای سه طاق است که یکی ازاین طاق ها از دو طاق دیگر بزرگ است در داخل طاق تماثیل خسروپرویز سوار بر اسب معروفش شبریز بر دل صخره حکاکی شده که میگویند صحنه تاج گذاری است در داخل طاق های دیگر نیز مراسم تاج گذاری دیگر پادشاهان ساسانی مانند اردشیر دوم و شاپور دوم و سوم نیز حکاکی شده است که باتوجه به امکانات و افزارهای آن زمان انسان متعجب میشود و سازندگانش را تحسین میکند. همچنین سنگ نوشته های زیادی نیز به خط پهلوی کتیبه ای حک شده است در روبه روی این طاق ها دریاچه ای زیبا وجود دارد که آب آن از دل کوه بیرون می آید و سپس از سرریز شدن دریاچه آب آن به صورت رودخانه هایی به جریان افتاده که مناطق گردشگری بسیار زیبایی را ایجاد کرده است.

انشا بازدید از یک مکان تاریخی شیوه پرسش و پاسخ سازی

مرحله اول : پرسش های عینی

الف) موزه آذربایجان در کجا واقع شده است؟
ب) مجسمه های تجسمی و تخیلی گویای چه حقایق و واقعیاتی هستند؟
پ) چه آثاری در موزه به نمایش گذاشته شده است؟
ت) مجسمه های تجسمی و تخیلی در کدام قسمت تالار می باشند؟
ث) این موزه چندمین موزه باستان شناسی است؟
ج) در تالار مشروطیت چه آثاری موجود است؟

مرحله دوم : سازماندهی پرسش ها

1) موزه آذربایجان در کجا واقع شده است؟
2) این موزه چندمین موزه باستان شناسی است؟
3) چه آثاری در موزه به نمایش گذاشته شده است؟
4) در تالار مشروطیت چه آثاری موجود است؟
5) مجسمه های تجسمی و تخیلی در کدام قسمت تالار می باشند؟
6) مجسمه های تجسمی و تخیلی گویای چه حقایق و واقعیاتی هستند؟

مرحله دوم : گزینش و ساماندهی پرسش

از طرف مدرسه قرار بود به دیدن یک مکان تاریخی برویم .
همه مان ساعت ۸ صبح در مدرسه جمع شده بودیم و پول و رضایتنامه را تحویل داده و بلیط را گرفتیم و راه افتادیم .
خیلی خیلی خوشحال بودم و مدام با دوستم درباره بازدید گفت و گو می کردم .
پس از اینکه رسیدیم معلم درس تاریخمان رو به بچه ها ایستاد و شروع کرد به حرف زدن کرد.
سپس به سمت در ورودی موزه و بنای تاریخی حرکت کردیم .
واقعا مکان زیبا و با شکوهی بود .
هرچه نگاه می کردم خسته نمی شدم و برعکس حس کنجکاوی بیشتر در من شکل می گرفت .
موزه پر است از جاذبه های زیبا و تاریخی کشورمان و با دیدن آن احساس غرور می کنیم .
هرچه جلوتر می رفتیم معلم تاریخ درباره قدیمی بودن این بنا اطلاعات بیشتری در اختیارمان قرار می داد .
ما هم یکی یکی یادداشت برداری می کردیم تا مبادا آنها را فراموش کنیم .
زیرا آقای معلم گفته بود که قرار است از ما امتحان بگیرد .
برخی از دوستان با خود دوربین عکاسی همراه آورده بودند و تند تند عکس می گرفتند .
برخی دیگر در حال طراحی بودند .
برخی دیگر با تعجب نگاه می کردند و معلوم بود کلی سوال در ذهنشان شکل می گرفت.
پس از تمام شدن بازدید کم کم همگی به صف شدیم و از داخل ساختمان موزه بیرون آمدیم .
سپس سوار اتوبوس و راهی مدرسه شدیم و سر جای خود در کلاس نشستیم .
در تمام مسیر موزه تا مدرسه همه ش به چیزهایی که دیده بودم فکر می کردم و حس بسیار خوبی داشتم .

مرحله سوم : گزارش

از این بازدیدی که از مکان تاریخی داشتیم بسیار عالی بود و باعث شد ما به حقایقی که در گذشته بود را ما به راحتی بدانیم و یاد بگیریم که زر گذشته چه ادم ها و حاکمایی بودند که از خودشان اثری به جا می گذارند .

جواب بچه ها در نظرات پایین سایت

فاطمه : از طرف مردسه قرار بود به دیدن یک مکان تاریخی برویم. همه مان ساعت ۴ در مدرسه جمع شدیم و پول و رضایتنامه را تحویل داده و بلیط گرفتیم و راه افتادیم. خیلی خیلی خوشحال بودم و مدام با دوستم درباره بازدید صحبت می کردم. پس از اینکه رسیدیم معلم تاریخمان در مقابل بچه ها ایستاد و شروع کرد به صحبت کردن. سپس به سمت در ورودی موزه و بنای تاریخی حرکت کردیم. واقعا مکان زیبا و با شکوهی بود. هرچه نگاه می کردم خسته نمی شدم و برعکس حس کنجکاوی بیشتر در من شکل می گرفت. موزه پر است از جاذبه های زیبا و تاریخی کشورمان و با دیدن آن احساس غرور می کنیم. هرچه جلوتر می رفتیم معلم تاریخ درباره قدمت بنا اطلاعات بیشتری در اختیارمان قرار می داد. ما هم یکی یکی یادداشت برداری می کردیم تا مبدا آنها را فراموش کنیم. زیرا آقای معلم گفته بود که قرار است از ما امتحان بگیرد. برخی از دوستان با خود دوربین به همراه آورده بودند و تند تند عکس می گرفتند. برخی دیگر در حال طراحی بودند. برخی دیگر با تعجب نگاه می کردند و معلوم بود کلی سوال در ذهنشان مرور می شود. پس از اتمام بازدید کم کم به صف شدیم و از داخل ساختمان بیرون آمدیم. سپس سوار اتوبوس مدرسه شدیم و سر جای خود نشستیم. در تمام مسیر موزه تا مدرسه همه ش به چیزهایی که دیده بودم فکر می کردم و حس بسیار خوبی داشتم.

زهرا : پارسال عید بود که تصمیم گرفتیم بجای اینکه مثل هر سال بریم شمال و دریا و طبیعت سبز مناطق شمالی ایران را ببینیم، به شهر دیگری سفر کنیم. پدرم به من و خواهرم گفت که بگردید و اگر شهر خاصی را پیدا کردید به من بگویید. ما هم ذوق زده، شروع کردیم نقشه ایران را بالا و پایین کردن. خواهرم میگفت برویم شیراز و تخت جمشید را ببینیم. من اما جای خاصی را پیدا نکرده بودم که از ته دل بخواهم بروم و از نزدیک ببینم. خلاصه بعد از دو روز پدرم از ما پرسید که تصمیمتان را گرفتید؟ که خواهرم حتی نگذاشت جمله پدرم تمام شود و سریع گفت : بله پدر، برویم شیراز. پدرم هم که چند سالی تنها در شیراز زندگی کرده بود و آنجا را خوب می شناخت، قبول کرد. خلاصه رفتیم شیراز، از باغ ارم و آرامگاه سعدی و مسجد و بازار وکیل شروع کردیم به گشتن، تا آرامگاه شاهچراغ و حمام وکیل و تخت جمشید، تقریبا همه جای شیراز را گشتیم. اما در میان همه ی این بازدید ها، جایی رفتیم که برای من تجربه ی متفاوتی بود. آرامگاه حافظ یا همان “حافظیه”. وقتی وارد شدیم کمی خسته بودم، اما چند قدم که به سمت مقبره ی حضرت حافظ برداشتم، یک حس عجیبی درونم بوجود آمد. کمی قلبم تند تر میزد، پاهایم شل شده بود. بی اراده مدام غزلی از حافظ را زیر لب زمزمه می کردم. فضای حافظیه با آن چیزی که در عکس ها دیده ایم، خیلی خیلی فرق دارد. انگار که روح حضرت حافظ آنجا حضور دارد تمام محیط را شاعرانه می کند. . . فاتحه خواندم، قدم زدم، درختهای حیاط خانه ی ابدی حافظ را دیدم و بر تنشان دست کشیدم. . . اما بی اراده زیر لب زمزمه می کردم ؛ نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانا را حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را.

برای دریافت "انشا بازدید از یک مکان تاریخی گزارش نویسی پرسش های عینی صفحه 66 و 67 نگارش دهم" لطفا نظری در نظرات پایین سایت برای ما بفرستید یا از دکمه صورتی ارسال نظر استفاده کنید.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟


منبع: nexload.ir



ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر