گمان میرود که این مقاله ناقض حق تکثیر باشد، اما بدون داشتن منبع امکان تشخیص قطعی این موضوع وجود ندارد. اگر میتوان نشان داد که این مقاله حق نشر را زیر پا گذاشته است، لطفاً مقاله را در ویکیپدیا:مشکلات حق تکثیر فهرست کنید. اگر مطمئنید که مقاله ناقض حق تکثیر نیست، شواهدی را در این زمینه در همین صفحهٔ بحث فراهم آورید. خواهشمندیم این برچسب را بدون گفتگو برندارید. |
استان مازندران از فرهنگ و تمدن بسیار کهن و اصیلی برخوردار است و به دلیل داشتن این تمدن باستانی و دیرینه، مراسمهای باستانی باشکوه در این دیار کهن برگزار میگردد. پس از گرویدن مردم آن به اسلام، برخی از مراسم باستانی بسته به فرهنگ مردمان مختلف مازندرانی با آداب اسلامی درآمیخته و بنابراین شیوه اجرای آن در هر روستا با روستای دیگر متفاوت است.
تیرگان[ویرایش]
تیرگان یکی از جشنهای ایرانی در روز سیزدهم تیرماهاست، همچنین این روز با نام روز ساری ثبت شدهاست.[۱] عدهای این جشن را در روزهای دیگر و از جمله در دهم تیر برگزار میکنند که به اعتقاد استادان ایرانشناس نادرست است. این جشن همه ساله در ساری اجرا میشود، همچنین همه ساله توسط زرتشتیان ایران در بیشتر شهرهای جهان و ایران نیز برگزار میشود.
کتولی[ویرایش]
کتولی (کَتولی) یکی از مهمترین سبکهای موسیقی آوازی مازندران است. «کتول» به معنای «بالا»، «بلندی» و همچنین «بزرگ» یا «دراز» در طبری بکار رفتهاست.
آرش کمانگیر[ویرایش]
در برخی دیگر از نقاط مازندران نیز آن را منسوب به پرتاب تیر آرش از اییریو خشوتا به سوی ملک توران که موجب پایان بخشیدن به جنگهای چند ساله ایران و توران گردید میدانند و آن را در ۱۲ تا ۱۵ ماه تیر (بسته به باورهای محلی) و همینطور بنابر تقویم مازندرانی یا تقویم خورشیدی جشن میگیرند.
آیین سنتی ۲۶ عید ماه[ویرایش]
آیین ویژه سنتی ۲۶ عید ماه طبری هر سال در تاریخ ۲۸ تیرماه شمسی در بیشتر روستاهای استان برگزار میشود. در روستای امامزاده حسن سوادکوه این مراسم با آداب خاصی انجام میشود این رسم به جشن مردگان نیز معروف است. بر اساس سنت رایج و باورهای مردم در زمانهای قدیم فریدون پادشاه پیشدادی به خونخواهی پدرش جمشید شاه ضحاک پادشاه را در سرزمین مازندران و در دماوند کوه به بند میکشد، مردم خبر این پیروزی را در شب با آتش زدن بوتهها به یکدیگر اطلاع میدهند؛ و فردای آن روز با برپایی جشن و مسابقه کشتی این پیروزی را گرامی میدارند. امروزه نیز اهالی روستاهای اطراف همگی به امامزاده حسن میآیند و علاوه بر خیرات کردن برای اموات خود و روشن کردن شمع روی مزارها، تماشاگر مسابقه کشتی سنتی لوچر میشوند. در این روز کشتی گیران سوادکوه در این محوطه گرد میآیند و به مصاف هم میروند. در مناطق جلگهای جشن مردگان در آرامگاهها برگزار میشود.
نورگون[ویرایش]
نورگون به معنی گونهای شعلهور جشنی است که در منطقه کوهستانی مازندران در روز ۲۱ تیرماه برگزار میشود. مرکز این جشن در روستای نوا از توابع آمل است. نام رایج این جشن «نورگوهون» است به معنی نور گون (گون در گویش محلی گوهون نامیده میشود). این مراسم در روستای نوا و در ۲۶ نوروزماه (نورزماه از ماههای طبری و برابر با ۲۰ تیر شمسی) و از حوالی عصر که هوا رو به تاریکی میرود برگزار میشود. نوا روستایی بسیار زیبا با حدود ۱۰۰ چشمه و دشتهایی زیبا که توسط کوههایی با نام عبرت، رئیس کوه، خورته (خورشید) کوه و سیو کوه (سیاه کوه) احاطه شدهاست و در ۷۰ کیلومتری شهرستان آمل واقع در استان مازندران میباشد. مردم این روستا معتقدند که فریدون بعد از شکست ضحاک و از آنجائیکه میبایستی او را در غاری در کوه دماوند به زنجیر بکشد به سمت قله دماوند به راه افتاد اما طرفداران ضحاک نیز در تلاش برای رهانیدن او بودند و بارها به لشکریان فریدون شبیخون زدند و او ضمن شکست آنان به سمت قله میرفت تا زمانی که به روستای نوا که درست مقابل قله دماوند بوده رسید. روستایی که از آنجا دماوند مانند مادری مهربان نشسته و چادرش را برای حفظ فرزندانش گسترانیدهاست. بعد از چند شب و روز استراحت و رفع خستگی فریدون و لشکریانش به همراه ضحاک ماردوش روانه قله دماوند میشوند و قرار میگذارند که بعد از به بند کشیدن ضحاک در دامنه کوه آتش روشن خواهند کرد تا همگان بدانند که کار ضحاک به پایان رسیدهاست. باوجود فاصله کم نوا تا قله دماوند هر چه مردم منتظر ماندند اثری از آتش نبود و همه نگران بودند که نکند که ضحاکیان با کشتن فریدون و یارانش او را از بند رهانیده باشند. مردم روستا به بلندترین نقطه روستا به قلاپیش (جلوی قلعه) رفته و چشم به دماوند دوخته بودند در حالیکه آفتاب آرام آرام غروب میکرد و شب دامن میگستراند از علامت آتشین خبری نبود. تا آنکه اوایل شب ناگهان نور آتش از دامنه دماوند درخشید و مردم نوا نیز در پاسخ آن آتش گونها را بر سر طنابی بسته و پس از آتش زدن، آن را بالای سر به گردش درآوردند تا پاسخ دلگرمکنندهای باشد برای یاران فریدون. جوانها به رقص و پایکوبی مشغول شدند و نقل و شیرینی پخش کردند؛ و از آن زمان به بعد این مراسم به جشنی بزرگ تبدیل شد و هر سال در حدود ۲۰ تیرماه شمسی در همان محل قلاپیش همه گرد هم میآیند و جشن میگیرند و گونهای خشک را آتش زده و به دور سر میچرخانند. خانواده نامزدهای جوان برای نو عروس کله قند، شیرینی، میوه، مرغ و خروس میفرستند و آنها نیز خانواده داماد را به شام دعوت میکنند.
مراسم تمنای باران[ویرایش]
از آنجا که اساس معیشت و کشاورزی بر پایه آب است، بنابراین کم یا زیاد بودن باران و آب مشکلاتی را ایجاد میکند. اگر باران کم ببارد و دچار کمبود آب بشوند مراسم خاصی را به جای میآورند تا خداوند دعای آنها را مستجاب کرده وباران بفرستد. مراسمی که برای تمنای باران دارند به این شرح است: اهالی روستا همگی به امامزاده مسجد یا میدان بزرگ روستا یا خارج از روستا میروند دعا میکنند و سید گوشهای از جلد قرآن را خیس میکند یا منبر را به این نیت که باران بیاید، با گلاب میشوید. علاوه بر این مرسوم است که همه مردم شیر و برنج جمع میکنند و با آن شیر برنج درست کرده میخورند و مقداری از آن را با این باور که باران ببارد روی پشت بام میریزند.
مراسم باران و آفتاب خواهی[ویرایش]
یکی از مراسم رایج به هنگام خشک سالی مراسم باران خواهی است. به این منظور ابتدا از اهالی محل مواد اولیه برای پخت شیر و برنج یا آش مورد نظر آنها جمعآوری میشود در روز معین اهالی در مکان مقدسی مانند مسجد، تکیه، امامزاده یا در اطراف درخت مقدس جمع میشوند و پس از پخت آش به وسیله زنهای محل، مراسم دعا وروضه خوانی انجام میشود و از خداوند طلب باران میکنند. پس از صرف آش مراسم به پایان میرسد. از دیگر عقاید مردم منطقه در این زمینه، گذاشتند پایه منبر در آب یا ریختن آب به روی فردی سید است.
اگر بارندگی زیاد باشد برای این باران بند بیاید نام هفت یا چهل نفر بدون مو را بر کاغذ مینویسند و آن به بندی آویزان میکنند تا باد بخورد و باران قطع شود یا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و درآمدن خورشید میکنند.
در روستای کرات کیاسر از توابع ساری، اگر باران ببارد و مانع فعالیت کشاورزی شود، زنهای روستا بهطور جمعی شعر زیر را میخوانند:ته تیکه په شال موس په
در روستا ولویه کیاسر ساری هنگامی که باران به مدت چند روز ادامه داشته باشد برای بند آمدن آن بچههای روستا قوطیهای حلبی را به نخی میبندند و دو سر نخ را میگیرند و در کوچههای محل راه میروند و دسته جمعی شعر زیر را میخوانند: قوطی قوطی آفتاب کن، یک مشت برنج تو ابا کن، ما بچههای گرگیم، از سرمایی بَمِردیم، یا قرا، یا کتاب فردا بشه آفتاب.
در روستای کلیجکلا دودانگه در هنگام بارش زیاد باران، بچههای محل لباس کهنه میپوشند و با جارو و گل و لای کوچهها را به هم میزنند و میخوانند بابروم بابروم، امروز آفتاب فردا آفتاب پیرا (پس فردا (آفتاب آنگاه افراد هر خانواده به بچهها مواد غذایی یا شیرینی میدهند. در روستای علیآباد منطقه سواد کوه، وقت بارش زیاد باران اهالی محل پارچهای را از امامزاده شاهزاده حسین میربایند پس از آفتابی شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه دیگر به امامزاده پس میدهند.
گرفتن ماه و خورشید[ویرایش]
گرفتگی ماه و خورشید را ظل (تاریکی) مینامند و معتقدند که اژدهایی جلوی آن را گرفتهاست در این حالت برای رهایی و برطرف شدن تاریکی از ماه به پشت بامها میروند بر ظرف مسی میکوبند و با تفنگی تیراندازی میکنند. علاوه بر اینها نماز آیات میخوانند و دعا میکنند.
نوروز خوانی[ویرایش]
نوروز خوانان معمولاً پانزده روز قبل از فرارسیدن عید نوروز به داخل روستاها میآیند و با خواندن اشعار در مدح امامان ترانههای محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده میدهند. نوروز خوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را میخواند، یک نفر ساز میزند، نفر دیگر که به آن کوله کش (بارکش) میگویند به در خانههای مردم میرود و میخواند:
باد بِهارون بِیَمو / نِئروز سِلطون بِیَمو
مژده هادین دوستون رِ / گل بیَمو گلستون رِ
بهار آمد بهار آمد خِش آمد / علی با ذولفقار آمد، خِش آمد
نِئروزتان نِئروز دیگر / شِه ما رِ سال نِئ بووئه مِوارِک
صاحب خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ و نخود، و کشمش از آنان پذیرایی میکند.
چله شو یلدا[ویرایش]
شب اول زمستان را گت چله مینامند. در این شب بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دور هم جمع میشوند و با خوردن هندوانه، انار و سایر میوهها، ماست و آجیل، سرمای فصل زمستان را از خود دور میکنند. اعتقاد بر این است که با خوردن ماست یا هنداونه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد. در این شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود، از هفت خانه چیزی میگیرند، اگر کسی آنها را ندید و نشناخت، حتماً به آنچه نیت کردهاند، خواهند رسید.
نورزماه[ویرایش]
آخرین ماه از سال باستانی تبری است. نورز ماه به معنی ماه نوروز نیست بلکه ماهی است که نوروز باستانی و سرسال نو در پی آن خواهد آمد. نورز ماه را مردم دیلمان اسفندار مذماه مینامند. آنان ماه فروردین (فردینه ماه) را نوروز ماه مینامند. روز بیست و ششم نوروز را مردم مازندران، عیدماه بیس شش (۲۸ تیرماه شمسی) مینامند. بسیاری از مردم مازندران این روز را روز پیروزی فریدون بر ضحاک میدانند یا روزی که فریدون شانزده ساله برای شسکت ضحاک، به طرف مقر حکومت او (واقع در کوهی روبروی امامزاده هاشم کنونی که در جاده هراز است) حرکت کرد. مردم مازندران از دیرباز و به یاد جوانان و کشته شدگان دوران حکومت ضحاک بر سردر خانهها و در گوشه و کنار حیاط خانه و برستونهای ایوانشان مشعل (سوچو) ۵ روشن میکردند و با رفتن بر سر مزار عزیزانشان و با روشن کردن شمع یاد و خاطره آنان را زنده میکردند.
سقانفار[ویرایش]
سقانفار سقانپار یا سقاتالار آلونکها یا اتاقکهایی هستند که در استان مازندران در شمال ایران برای استفادههای گوناگون ساخته میشوند. سقانفارها که بیشتر در کنار حسینیهها، مساجد یا محوطه گورستانها ساخته میشدند معمولاً موقوفه ابوالفضل بودند که ثروتمندان از آن برای شرکت در مراسم سوگواری استفاده میکردند. قسمت بالای این مکان محل قرارگیری نوحهخوان بودهاست و در قسمت پایین به مردم چای داده میشد. به این وسیله متولیان مراسم عزاداری سعی میکردند به این وسیله شرایط حضور مردم در بیرون مسجد و حضور آنها برای برگزاری مراسم را به نوعی فراهم سازند.[۲] طبقه زیرین گاهی بنای محصور و گاه تشکیل شده از پایههای قطور چوبین است. سقانفارها با مواد و مصالح چوبی ساخته میشود و عمده کارکرد این بناها که به یاد ابوالفضل (ملقب به سقای دشت کربلا) ساخته شدهاند در ایام ماه محرم و عزاداریهای مربوط به این ماهاست. سقانفارها که معمولاً دو طبقهاند، از طریق پلکانهای چوبی از پایین به طبقة بالا راه دارند. طبقه اول آن مکانی است که معمولاً زنان محلی در آن جمع شده و عزاداری میکنند؛ و در طبقه دوم هم مردان در طول شبهای عزا و دهه اول ماه محرم به عزاداری میپردازند. از معروفترین سقانفارهای مازندران میتوان به «کیجا محله» در شهر بابل، «شیاده» و کبریاکلا در اطراف بابل و آهنگرکلا، زرینکلا و هندوکلا در آمل اشاره نمود. گونهای از این بنا که ساده و فاقد تزئینات است، در کشتزارها ساخته میشود و محل پاسداری از محصولات است. این نوع خاص به «ساقنفار» معروف بوده و نگهبان که «شوپه» (شب پا) نام دارد، در بلندای آن نشسته و به ایجاد صدای بلند با کوبیدن بر تشت میپردازد و حیوانات را فراری میدهد.
تیرماه سیزده[ویرایش]
از دیگر مراسم سنتی و رسمی مازندران تیرماه سیزدهاست که در اواسط آبان (تیرما در تقویم مازندرانی) هر سال برگزار میشود. البته روایات مختلف در مورد تیرماه سیزده وجود دارد. میگویند که شب تولد حضرت علی (ع) است. میگویند پیروزی کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان است. در این شب همه خانواده کنار هم جمع میشوند و تا پاسی از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانههای بزرگترها سپری میکنند جوانان هم با در دست داشتن ترکهای بلند که کیسهای به انتهای آن بسته شدهاست. همراه کودکان به در خانهها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به درخانهها و لال بازی از صاحب خانه تقاضای هدیه میکنند به آنها پول، میوه، شیرینی داده میشود. هنگامی که لال به همراه گروه خود در کوچهها شروع به حرکت میکند این اشعار را میخواند: لال بیمو، لال بیمو، پارسال و پیرار بیمو، چل بزن دیگه بزن، لال انه لالک انه، پیسه گنده خوانه، سالو ماه ارزون نوه، لال مار رسوا نو، لال انه لالک انه، پاربورده امسال انه، لال آمده، لال آمده، پارسال و امسال آمده، چرخ نخ ریسی را حرکت بده، به دیگ بزرم، لال آید، لال کوچک میآید، کسی که شیرینی پیس کنده میخواهد میآید، سال و ماه ارزان نمیشود، لال بزرگ رسوا نمیشود، لال میآید، لال کوچک میآید، پارسال رفته امسال میآید.
نجمای مازندرانی[ویرایش]
نجما نوعی آهنگ محلی مازندرانی است. نجما، نام عاشقی است که در فراق معشوقهاش به نام «رعنا» ترانههایی ساخته که در آهنگ ابوعطا خوانده میشود. این داستان که مانند ویس و رامین و لیلی و مجنون سرگذشت جانگداز دل دادهای را تشریح مینماید. گوینده این داستان همان عاشق حقیقی این سرگذشت میباشد. از داستانهای بومی مازندران بوده و در اغلب نقاط مازندران، روستاییان آن را به یاد سپرده و در زمان جشن و شادمانی و شبنشینیها و مجالس عروسی و سرور میخوانند. تاریخ زندگی سراینده به تحقیق به دست نیامد، ولی محقق است از زمان باستان مشهور صفحات شمال بودهاست.
ورزاجنگ[ویرایش]
وَرزا جَنگ، جنگی است که در شمال ایران بین گاوهای نر سازمان داده میشود. این مراسم هماکنون تنها در استانهای گیلان و مازندران اجرا میشود. اما درگذشته، این مراسم در همه ایران معمول بود و بخشی از سرگرمیهای جشنهای محلی را در کنار سایر بازیهایی که از قرار دادن حیوانات علیه یکدیگر، از جمله قوچ، بوفالو، شتر، سگهای نگهبان، خرس و… استفاده میکردند تشکیل میداد.
کشتی لوچو[ویرایش]
کشتی لوچو از کشتیهای محلی استان مازندران است و در گذشته در مراسم عروسی اجرا میشد. اما امروزه در بعضی از نقاط استان این کشتی همه ساله در تابستان بعد از وجین شالی، هنگام فراغت کار روستاییان، انجام میشود. در ایام دیگر مانند اعیاد مذهبی و ملی نیز کشتی لوچو برگزار میشود و جایزه برنده یک راس گاو یا گوسفند و فرش است که توسط اهالی خریداری میشود.
ورف چال[ویرایش]
از آیینهای قابل توجه و در عین حال منحصربهفرد مازندران که مراسمی ملی هم بهشمار میرود در ارتباط با آب، مراسم ورف چال روستای اسک واقع در جاده هراز است. این رسم قدیمی و بسیار جالب، در یکی از روزهای جمعه در فاصله اول تا پانزدهم اردیبهشت ماه هرسال و زمانی که آخرین برفهای زمستانی منطقه در حال ذوب شدن است، انجام میشود. زمان اجرای این مراسم قبلاً از طرف بزرگان محل که وظیفه هدایت و راهنمایی مردم و جوانان را دارند به اطلاع عموم میرسد. در روز مشخص، کلیه مردان محل برای انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه کوه دماوند پس از صرف صبحانه، با برداشتن غذای ظهر و بساط و میوه و چای ار روستا خارج میشوند. طبق رسم، صبح زود تمام مردان باید از روستا خارج شوند و دیگر حق بازگشت به خانه را ندارند. با خروج مردان، تمام امور روستا در این روز در دست زنهای محل است. زنان با اجتماع در مساجد و نقاط عمومی روستا، به اجرای برنامههایی مانند: عروس و داماد، شاه و وزیربازی، سنگ بازی و سایربازیها و سرگرمیهای محلی میپردازند و از ورود هر مردی به داخل روستا جلوگیری میکنند. درصورتی که مردی به تذکر و اخطار زنان توجه نکند و داخل روستا شود به شدت با چوب زنان تنبیه میشود. مردان روستا نیز پس از رسیدن به محل ورف چال، اقدام به جداکردن قطعات برف از کوه میکنند و هرکس به اندازه توانش مقداری از آخرین برف زمستانی را داخل چاه بزرگ میریزد. به اعتقاد اهالی روستای اسک، این چاه را شخصی به نام سیدحسن ولی حفر کرده و مقبره او در روستای نیاک، محل زیارت اهالی منطقهاست. باپرشدن چاه از برف و پوشاندن درآن، مردان به صرف ناهار، چای و میوه در اطراف چاه میپردازند. در پایان مراسم، مردان روستا پس از نماز، دعا و شکرالهی، به روستا برمی گردند. مراسم ورف چال یا چاه برف، ریشه در مبارزه با کمآبی برای مسافران و دامها در فصل تابستان دارد. ازآنجایی که این منطقه درگذشته یکی از مناطق دامداری محسوب میشد، دامدارها برای تأمین آب مورد نیاز دامها و نیزاهالی درفصل تابستان که برفهای روی کوه آب میشد اقدام به ذخیره کردن برف در این چاه میکردند تا در موقع کمآبی، آب مورد نیاز خود و دامها را تأمین کنند. امروزه منطه اسک اهمیت گذشته خود از نظر پرورش دام را از دست دادهاست ولی اجرای این سنت قدیمی همچنان توسط اهالی روستا با شور و شوق انجام میشود.
رزین کا[ویرایش]
رزین وسیله چوبی به شکل Y است که تکه نوار لاستیکی به دو سر انتهای چوب بسته میشود. بازیکن با گذاشتن سنگ لای لاستیک و کشیدن آن به طرف عقب سنگ را پرتاب میکند و گنجشک شکار میکند. این یکی از آداب ورسومهای شهر مازندران است.
آغوزکا[ویرایش]
بازیکنان گردوها را دو به دو روی یکدیگر چیده و هر یک به نوبت با گردویی به نام کل یا تیره (گردوی بزرگتر) به گردوها میزنند. اگر نفر اول به گردوها زد و آنها را انداخت فعلاً برنده محسوب میشود و بقیه بازیکنان باید به تیره او بزنند هر کسی موفق شد صاحب همه گردوها میشود در غیر این صورت نفر اول همه گردوها را جمع میکند.
گره بندی[ویرایش]
در بیشتر نقاط شهری و روستایی استان رسم بر این است که در دهمین روز تولد نوزاد عدهای از بستگان و آشنایان برای صرف ناهار دعوت شوند پس از صرف ناهار و چای و شیرینی مادر بزرگ یا قابله کودک را در گهواره میبندند در بعضی مناطق اگر نوزاد فرزند اول باشداین وظیفه را مادر بزرگ طرف مادری به عهده میگیرد سپس مدعوین پولی به عنوان هدیه در گهواره طفل میگذارند. در بعضی از روستاهای شهرستان نور پس از خوابانیدن نوزاد در گهواره، بستگان طرف مادری نوزاد، روی گهواره گردو یا نبات میشکنند یا گهواره را چند بار به شدت تکان میدهند این کار به این دلیل انجام میشود که اگر در طول زندگی بین پدر و مادر نزاعی رخ داد گوش طفل به سر و صدا عادت کرده باشد.
دندون سری[ویرایش]
یکی از مراسم دوران کودکی مراسم دندون سری است که همزمان با ظاهر شدن اولین دندانهای طفل برگزار میشود. در این مراسم مادر کودک شیر برنج یا آشی که انواع حبوبات در آن وجود داشته باشد میپزند و کاسهای از اش را به خانه فامیلها و دوستان میدهد معمولاً رسم است که افراد هنگام پس دادن کاسه، هدیهای مانند جوراب، روسری یا پول در آن میگذارند.
مراسم خیاط سر[ویرایش]
این مراسم در عروسیها انجام میشود که در آن به بازیهای محلی و آواز خوانی مازندرانی میپردازند و مردم به شادی پرداخته و در کنار آن به مراسم عروسی میپردازند.