موضوعات وبسایت : تحقیق
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

انشا درمورد بهار مقدمه بدنه نتیجه هفتم

انشا درمورد بهار مقدمه بدنه نتیجه هفتم

نویسنده : معین | زمان انتشار : 30 بهمن 1399 ساعت 20:40

انشا درمورد بهار مقدمه بدنه نتیجه را از سایت پشتوک دریافت کنید.

سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

بایگانی‌های انشا جدید در مورد فصل بهار با مقدمه و نتیجه گیری - انشا باز

انشای آزاد بهار

انشا در مورد فصل بهار

مقدمه:بهار با آمدنش شور و شوق می آورد، با خودش حال خوب و هوای خوب و روزهای خوب می آورد. روزهایی که در ابتدای بهار با تعطیلات شروع می شود. تا همگی از این هوای خوب و حال خوب بتوانند حداکثر استفاده را ببرند، روزهایی خوش را در بهار خدا رقم بزنند.

تنه انشاء:همیشه از زیبایی های بهار همه جا گفته اند ، از رودخانه های پرخروشش، از آسمان آبیش و از درخت های سبز و گل های رنگارنگش، از باران های گاه و بی گاهش و رنگین کمان بعد از آن گفته اند اما این بار شاید خواستم که حرف های تازه تری گفته باشم و شاید حرف هایم کوچک ترین اثری در زندگیتان داشته باشد. نوروز همیشه نوید آمدن روز نو و تازه بوده است و همیشه نماد شادی و روزهای زیبایی همچون بهار و گل و شگوفه است. همان طور که بعد از خواب زمستانی طبیعت با آمدن بهار و روز نو و نوروز شروع می شود و طبیعت جان دیگری می گیرد و به همگان نشان می دهد که همچون طبیعت ما نیز می توانیم از خواب زمستانی خود بیدار شویم و همچون نهالی زیبا بال و پر بگیریم و با شکفتن شگوفه های بهاری میوه های بهشتی  را به سرانجام برسانیم. این ها همگی نشانه هایی از خداوند بزرگ است که همیشه و هر بار کوچک ترین نشانه های خود  را به ما یادآور می شود که در طول زندگی همیشه می توان مانند بهار از جای خود بلند شد و دل و عقل و خود را خانه تکانی کرد و هر چیزی که به درد نمی خورد را دورانداخت و هر چه که مفید است به آن بال و پر داد. و یا به تعبیری دیگر می توان زندگی را اینگونه تصور کرد که همیشه بعد از زمستانی سخت بهاری زیبا در کمین است و پشت هر سختی راهی آسان و هموار در انتظار ماست

بهار یعنی کینه ها را از دل دور کنی و محبت را بپرورانی، بهار یعنی مانند غنچه ایی زیبا بشکفی تا دنیا نیز به روی تو لبخند بزند. بهار یعنی کمی بیشتر مراقب طبیعت باشیم. مخصوصا بعد از زمستانی که کمی کمتر از طبیعت سبز بهره برده ایم و به جای آن تنها درختان عریان و بی برگ و گل های خشکیده را دیده ایم. بهار یعنی عید باستانی ایرانیان که برای هر کدام از سین های سفره یشان دریایی از فکر نهفته است. کاش ما نیز کمی بیشتر به بهار و نوروز و روز نو فکر می کردیم.

نتیجه گیری:بهاراصلی در زندگی ما از خود ما شروع می شود مهم این است که دلت بهاری باشد اگر دلت بهاری شد در سردترین روزها و سخت ترین لحظه ها نیز دلت گرم و شگوفه باران است.

(بیشتر…)

منبع مطلب : enshabaz.ir

مدیر محترم سایت enshabaz.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.

انشا درباره بهار | ۷ انشا توصیفی و ادبی در مورد فصل بهار و زیبایی های آن

https%3A%2F%2Fdelbaraneh.com%2Fwp-content%2Fuploads%2F2018%2F05%2FIMG_5009.jpg

انشا درباره بهار | ۷ انشا توصیفی و ادبی در مورد فصل بهار و زیبایی های آن

زیبایی های بهار ، این فصل بهشتی نیازی به توصیف ندارد اما موضوع انشا در مورد تغییرات فصل ها و توصیف آنها موضوع کلیشه ای و معمول برای همه پایه های تحصیلی ست . انشا درباره بهار نیز از این قاعده مستثنی نیست و معلمان در پایه های مختلف تحصیلی اغلب از بچه ها میخواهند در مورد تغییر فصل ها نقاشی بکشند یا فصل ها را توصیف کنند که باعث میشود توجه بیشتری به محیط اطراف خود داشته باشند و متوجه زیبایی های اطراف خود شوند .

 موضوعات پیشنهادی انشا درباره فصل بهار

موضوع انشا : من فصل بهار را دوست دارم

من فصل بهار  را خیلی دوست دارم

و میخواهم در مورد زیبایی ها و قشنگی های بهار با شما صحبت کنم . 

هر کسی یک فصلی را دوست دارد و من هم فصل بهار را دوست دارم

چون انگار همه چیز دوباره زنده شده است . همه خوشحال هستند چون عید است

و همه به مهمانی میروند لباس نو میخرند و میپوشند و خوراکی های خوشمزه به هم تعارف میکنند

بچه ها هم چون عیدی میگیرند و به خانه بچه های دیگر میروند خوشحال هستند

در فصل بهار ما به ۱۳ به در میرویم و آنجا بازی میکنیم ، میخندیم ، آتش روشن میکنیم و سیب زمینی کباب میکنیم

تاب بازی میکنیم و یا توپ بازی میکنیم . و خیلی خوش میگذرد .

وقتی زمستان است درخت ها برگ ندارند و ترسناک میشوند اما وقتی بهار میشود همه چیز سر سبز میشود

و درخت ها شکوفه های زیبا میدهند و یا گل میدهند .

من دوست دارم وقتی بهار میشود به طبیعت بروم و درخت ها و گل ها و چشمه ها را نگاه کنم .

من فکر میکنم بهار از همه فصل ها قشنگ تر است و آدم میتواند هر جا خواست برود .

در بهار آدم نه سردش میشود نه گرمش میشود و هوا خیلی خوب است.

گاهی در بهار باران می آید ، من باران را خیلی دوست دارم

چون فکر میکنم درخت ها و گل ها تشنه هستند و وقتی باران می آید آب میخورند و سیر میشوند.

ما در بهار نشانه های قدرت خدا را می بینیم که همه جا را قشنگ کرده است و متوجه میشویم خدا چقدر مهربان است.

نتیجه گیری : بهار قشنگ ترین فصل سال است و ما از خدا به خاطر این همه قشنگی در بهار سپاسگذاریم. این بود انشای من .

موضوع انشا : یک متن ادبی با مقدمه و نتیجه گیری در مورد بهار بنویسید.

به نام آفریننده بهار انشای خود را آغاز میکنم. که آفریننده همه ی زیبایی ها و خوبی هاست . 

بهار ، تابستان ، پاییز ، زمستان و دوباره بهار

دوباره و دوباره و هزار باره بهار …

بهار معجزه طبیعت است …

درست هنگامی که طبیعت در سرمای استخوان سوز غمگین و سرد کز کرده … بهار از راه میرسد .

نرم و آرام ، مثل مادری مهربان که آرام پتوی گرمی روی کودک خوابیده اش میکشد

نرم و آرم ، مثل پدری که کودک غمگین و بیمارش را نوازش میکند .

نرم و آرام ، مثل خود بهار … بی ادعا … بی هیاهو …

از راه میرسد و دست نوازش معجزه گرش را روی طبیعت خسته و خفته میکشد .

با عشق همه چیز را بیدار میکند

درخت ها را شکوفه میبخشد ، یخ سرد چشمه ها و جویبار ها را میشکند  ، رنگ میپاشد به پهنه ی زیبای هستی

و همه این ها معجره ایست در برابر چشمان حیرت زده ما …

بهار مژده ی فردوس برین است … انگار میخواهد به انسان یاد آوری کند بهشتی را که گاهی در هیاهوی روزمره فراموشش میکند.

و چشم ها سیراب نمیشوند انگار از تماشای این همه زیبایی … فتبارک الله احسن الخالقین …

بهار ، بهار زیبای مهربان ، خوش آمدی…

ستوده باد خالق تو ..

و ستوده باد خالق بهشت دو جهان…

موضوع انشا : در مورد بهار در کلام ائمه و احادیث تحقیق کنید

دین اسلام کامل ترین دین هاست و به جزئی ترین مسائل  تا کلی ترین مسائل پرداخته است و قطعا از شگفتی هایی که در تغییرات فصل ها رخ میدهد بی اعتنا نیست . 

« وَ رَوَوْا عَنِ النَّبِیِّ ص اغْتَنِمُوا بَرْدَ الرَّبِیعِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ بِأَبْدَانِکُمْ مَا یَفْعَلُ بِأَشْجَارِکُمْ وَ اجْتَنِبُوا بَرْدَ الْخَرِیفِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ بِأَبْدَانِکُمْ مَا یَفْعَلُ بِأَشْجَارِکُمْ
سرمای بهار را غنیمت بشمارید که با بدن های شما همان کاری را می کند که با درختان می کند و از سرمای پاییز دوری کنید که با بدن های شما همان کاری را می کند که با درختان می کند .»

بحارالأنوار ج : ۵۹ ص : ۲۷

« ما مِن یَومِ نَیروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوقَّعُ فِیهِ الفَرَجَ لأِنَّهُ مِن أیّامِنا و أیّامِ شِیعَتِنا؛….
…..
هیچ نوروزی نیست مگر آن که ما در آن روز منتظر فرج [ظهور قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم] هستیم؛ چرا که نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است.»

مستدرک الوسائل ، ج ۶ ، ص ۳۵۲

اگر می توانید هر روز را، نوروز کنید؛ یعنی در راه خدا به یکدیگر هدیه بدهید و با یکدیگر پیوند داشته باشید.

دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۲۶

‘هرگاه نوروز شد، غسل کن و پاکیزه ترین لباس های خود را بپوش و با بهترین عطرهایت خود را خوشبو نما .’

نوروز همان روزی است که قائم ما اهل بیت در آن ظهور خواهد کرد.

البحار، ج ۵۲ ، ص ۲۷۶

هیچ نوروزی نیست مگر این که ما در آن روز منتظر فرج هستیم؛ زیرا نوروز از روزهای ماو شیعیان ماست. ایرانیان آنرا حفظ نمودند و شما آن را از دست دادید.

البحار، ج۵۹، ص۹۲

«… و انشر علینا رحمتک بالسحاب المنبعق و الربیح المغدق، و النبات المونق، سحا و ابلا، تحیی به ما قد مات، و ترد به ما قد فات….

خدایا رحمت خود را با ابر پرباران و بهار پر آب و گیاهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما، بارانی درشت قطره بر ما فرو فرست که مردگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما بازگرداند. »

نهج البلاغه، ص۲۲۲، خطبه ۱۱۵.

موضوع انشا : فصل بهار را توصیف کنید – متن ادبی –

به نام آفریننده زیبایی های بهار ، فصلی که چون فرا میرسد ایمان میاوریم به وجود بهشت برین ….

بهار فصل رویش سبزه‌ها و شکوفه‌هاست.بهار یادآور انتظار پائیز است.بهار نتیجه رنج زمستان است.بهار مقدمه محصول تابستان است.بهار را همه دوست دارند، چون کوه و دشت را ردای سبزی بر تن می‌کند.بهار شاخه‌های عریان درخت را می‌پوشاند.بهار نوعی معاد است، حیات دوباره، پایان مرگ، حشر بعد از مرگ و…بهار آغاز تحول است در طبیعت.بهار ممکن است در هر چیزی باشد.بهار قرآن ماه رمضان است.بهار اسلام، بعثت نبی مکرم اسلام است.بهار انقلاب ما هم دهه فجر است.بهار آرامش و شادی به همراه می‌آورد.بهار در یک جمله یعنی بهار.بعضی‌ها اسم دخترشان را بهار می‌گذارند، چون چهره‌اش زیباست.

بعضی‌ها سفرهاشان را در بهار تنظیم می‌کنند، چون همه جا زیباست.بعضی‌ها در بهار زندگی خود را آغاز می‌کنند، چون آغاز شکوفائی طبیعت است.بعضی‌ها قرآن را فقط در ماه مبارک رمضان ختم می‌کنند، چون بهار قرآن است.بعضی‌ها ایام دهه فجر را جشن می‌گیرند، چون بهار آزادی است.بعضی‌ها از بهار درس زندگی می‌گیرند، چون پس از مرگ، زنده شده.بعضی‌ها بهار را دوست دارند، چون کاسبی آنها روبراه می‌شود.بعضی‌ها از بهار بدشان می آید،‌ چون تعطیلی آنها زیاد است.بعضی‌ها در بهار بیشتر خدا را می‌شناسند، چون موسم پیدایش انواع گلهاست.بعضی‌ها هم بی خیال بهار هستند، چون بی خیال دنیا هستند.خلاصه هر کسی بهار را به گونه‌ای می‌بیند که می‌بیند.

موضوع انشا : توصیف ادبی فصل بهار

مقدمه : با نام خالق بهار انشای خود را آغاز میکنم به امید رسیدن بهاری حقیقی برای زمین 

 “بهار” جشن طبیعت است طبیعت زیبایی که آدمی را مسحور می‌کند به طوری که از سخن گفتن بازمانده و حرف هایش ناگفته در ژرفای جانش باقی می‌ماند.
“بهار” دمیدن روح حیات در کالبد طبیعت و فروردین فصل جریان خون است در شاهرگ هستی، سال به پایان خود نزدیک می‌شود، روزها، ماه‌ها درپی هم می- گذرند و سالها از راه می‌رسند و این قصه که نامش زندگی است، همچنان ادامه دارد.
طبیعت پس از گذران دوره‌ای سرد و بی‌محصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده می‌شود پس انسان هم باید به عنوان یکی از مخلوقات الهی به همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد.

همیشه بهاری باشیم.

موضوع انشا : در فصل بهار چه اتفاقاتی رخ میدهد ؟

ما هر فصلی را به خصوصیت خود می شناسیم مثلا پاییز فصل رنگارنگ و برگ ریزان زمستان فصل سرما و سفیدی زمین و تابستان فصل باربرشدن درختان اما در این میان فصلی زیباتر از همه اینها وجود دارد که گلها و درختان از خواب بیدار می شوند، نوروز فرا می رسد شب می رود و مشعل خدایی می دمد این فصل، فصل زیبای بهار است که در آن گل ها غنچه می دهند و درختان شکوفه می دهند و هر جا پر از زیبایی و قشنگی طبیعت است زمین جان تازه می گیرد و حیوانات و انسان ها در بین خود جشن می گیرند.

پرنده های مهاجر که در زمستان کوچ کرده بودند دسته دسته پدیدار می شوند و هر وقت ما آنها را در آسمان مشاهده می کنیم زیبایی را بیشتر درک می نماییم و هر جا می رویم قشنگی گل های بهاری را مشاهده می کنیم و در این میان ما باید از شهیدان راه اسلام تشکر کنیم و برای آنها دعا کنیم چون آن ها بودند که از سرزمین ما دفاع کردند و حال این شادی ها را برای ما خریدند…

وقتی که آخرین روزهای زمستان در حال گذشتن است همه مردم در انتظار فرارسیدن عید نوروز هستند و با خرید و خانه تکانی به استقبال عید نوروز میروند .برای ما خیلی مهم است که در لحظه تحویل سال و آغاز سال نو همه جای خانه تمیز و مرتب باشد. بعضی ها آنقدر درگیر کارهای عید میشوند که فراموش میکنند در واقع این بهار است که با خود نوروز را می آورد و از آمدن بهار غافل میشوند

بله بهار فصل گل و جوانه است در این فصل مورچه ها از لانه هایشان بیرون می آیند و درب خانه هایشان را تمیز و مرتب میکنند و خاکهای اضافه که همراه باران بصورت گل و لای وارد لانه شده را بیرون می ریزند و کم کم شروع میکنند به جمع آوری آذوقه برای فصل پاییز و زمستان
با آمدن بهار هوا گرم و گرم تر میشود و کم کم باید لباسهای زمستانی را بشوییم و تا کرده و در گنجه قرار دهیم تابرای زمستان بعدی آماده باشند.
وقتی تعطیلات نوروز فرار میرسد همه به دیدار بزرگتر ها میروند و بعد از آن بزرگتر ها به بازدید کوچکتر ها میروند و این رسم بسیار خوبی است که ما از آن آداب احترام به بزرگتر را یاد میگیریم.

معمولا بزرگتر ها به بچه ها عیدی میدهند و بچه ها از گرفتن عیدی خیلی خوشحال میشوند
در فصل بهار و عید نوروز همه لباس نو به تن میکنند و بیشتر مردم خوشحال هستند ولی مانباید فراموش کنیم که قبل از عید به فقرایی که میشناسیم کمک کنیم تا آنها هم بتوانند لباس نو و آجیل و شیرینی بخرند و خوشحال شوند
بهار فصل چاقاله بادام و گوجه سبز است در اواخر فصل بهار زرد آلوها و بعضی میوه های دیگر میرسند و گندم زارها کمکم زرد میشوند و آماده درو کردن میشوند.

فصل بهار به ما چیزهای زیادی می آموزد که ما میتوانیم با دقت در طبیعت و همچنین دقت در آداب و رسوم نوروز آنها را یاد بگیریم
در فصل بهار بارانهای بهاری می بارد و ردوخانه ها پر از آب میشوند و گل آلود میشوند
در اواخر بهار فصل امتحانات فرا میرسد و در خرداد ماه همه ما سرگرم درس خواندن برای امتحانات آخر سال میشویم
تعطیلات نوروز فرصت مناسبی برای دوره کردن درسها است تا بتوانیم در پایان سال تحصیلی نمرات خوبی بگیریم و در آینده موفق باشیم.

در فصل بهار بچه گنجشکها به دنیا می آیند و میوه درختان توت میرسد و مردم در پارکها مشغول چیدن توت میشوند
ما باید در طول سال تحصیلی و مخصوصا در فصل بهار درس هایمان را مرور کنیم تا بتوانیم نتیجه خوبی بگیریم و با خیال راحت تعطیلات تابستان را شروع کنیم
در فصل بهار روزها بلند میشوند و شبها کوتاه تر میشوند
مردم در این فصل کم کم کولر ها را راه می اندازند و در بعد از ظهرهای گرم و ساکت بهاری صدای کولر های آبی به گوش میرسد و به ما یاد آوری میکند که تابستان در راه است…

موضوع انشا : متن ادبی در مورد زیبایی های فصل بهار بنویسید ؟

انشای خود را با این سروده زیبا از سعدی آغاز میکنم :

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق

نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هشیار

آفرینش همه تنبیه خداوند دل است

دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

خبرت هست که مرغان سحر می گویند

آخر ای خفته! سر از خواب جهالت بردار

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند.

چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای فرح بخش و تازه سرمی دهند

و انسان ها را به مهرورزی، گره گشایی و هم گرایی فرا می خوانند.

بهار، پیام آور عشق و رویش است

و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است

و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.

بهار، پیام آور تعادل است و اینکه در سایه تعادل، زندگی زیبا می شود.

با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند را به یاد می آوریم.

در اینکه چشمه مهر ایزد همواره به سوی آدمیان و همه موجودات، سرازیر است

و ما اگر او و نشانه هایش را فراموش کنیم، او هرگز ما را فراموش نمی کند

و با دگرگونی فصل ها نیز به جلوه گری قدرت بی پایانش می پردازد

تا شاید دلی به یاد او افتد و به شوق او بتپد و بر اثر تماشای جلوه هایش، اشک شوق از چشمی جاری شود.

اساسا جهان هستی، آینه دار خداست و جمال پروردگارش را به تماشا گذاشته است. به تعبیر زیبای حافظ:

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟

به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن

بهار یکی از باشکوه ترین جلوه های خدا در جهان هستی است

که می توان با تماشای آن، نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست. 

منبع مطلب : delbaraneh.com

مدیر محترم سایت delbaraneh.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.

انشا درباره فصل زیبای بهار | انشا کوتاه درباره زیبایی های فصل بهار

https%3A%2F%2Fwww.talab.org%2Fwp-content%2Fuploads%2F2019%2F03%2F1359265135-talab-org.jpg

انشا درباره فصل زیبای بهار

زیباترین مجموعه از انشا و شعر کوتاه درباره فصل بهار را در این مجموعه جمع آوری نمودیم. این مطلب کمکی بشما برای نوشتن یک انشا زیبا درباره زیبایی های‌ فصل بهار می‌باشد.

** انشا ادبی درباره فصل بهار **

بهار فصل شکفتن است، فصل آغاز، فصل نو شدن… بهار جشن طبیعت است و گل ها لباس های رنگارنگ خود را به تن میکنند تا زیبایی خود را به رخ یکدیگر میکشند، یکی قرمز، دیگری صورتی، ان یکی آبی و بنفش و … و درختان که از بی برگی و سرمای زمستان به ستوه آمده اند سبزپوش میشوند.

در فصل بهار زمین به شکرانه زندگی دوباره اش هر ان آن چه در دل پرورانده به سمت آسمان روانه می‌کند و دانه ها آرام آرام سر از خاک بیرون می آورند و به دنیا سلام میکنند. کوه ها به مدد خورشید درخشان برف و بار خود را از تن شسته و رودها سرمست به راه می افتند، پرندگان از لانه های خود بیرون آمده و خبر رسیدن بهار را در همه ی ی جا نغمه سرایی می کنند.

بهار با همه ی ی ی جلوه و جمال، گلی

به پیش سینه‌ی پیراهن بهاره‌ی توست

غنچه های خجالتی که روی درختان میوه نشسته اند پنهانی از پشت گلبرگ های خود به بیرون سرک میکشند و زنبورهای عسل از گل های خوشمزه نوش جان می کنند. بهار همه ی ی چیزش دلپذیر است، پیام عشق و شادمانی با خود می آورد و به همه ی ی موجودات و گیاهان و انسانها نوید شروعی دوباره را می‌دهد. در فصل بهار طبیعت به چالشی شگفت انگیز دعوت میشود.

یک روز آسمان روسری آبی به سر کرده و لکه ای ابر در ان دیده نمیشود و روزی دیگر به سیاهی شب میشود و غرش های دلهره آورش بارش باران های بهاری را نوید می‌دهد و چیزی نمی گذرد که رنگین کمان رنگارنگ را گوش تا گوش خود پهن می‌کند. بهار هیچ روز و ساعتش شبیه هم نیست و به مدد همین نوسان های شدید آب و هوای بهاری است که تابستانی پربار را شاهد خواهیم بود.

به قول شاعر

هر گل و برگی که هست، یاد خدا میکند

بلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار

برگ درختان سبز، پیش خداوند هوش

هر ورقی دفتریست، معرفت کردگار

وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم

تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار

انشا درمورد عید نوروز و بهار

مقدمه:بهار با آمدنش شور و شوق می آورد، با خودش حال خوب و هوای خوب و روزهای خوب می آورد. روزهایی که در ابتدای بهار با تعطیلات شروع می شود. تا همگی از این هوای خوب و حال خوب بتوانند حداکثر استفاده را ببرند، روزهایی خوش را در بهار خدا رقم بزنند.

تنه انشاء:

همیشه از زیبایی های بهار همه ی ی جا گفته اند ؛ از رودخانه های پرخروشش، از آسمان آبیش و از درخت های سبز و گل های رنگارنگش، از باران های گاه و بی گاهش و رنگین کمان بعد از آن گفته اند اما این بار شاید خواستم که حرف های تازه تری گفته باشم و شاید حرف هایم کوچک ترین اثری در زندگیتان داشته باشد.

نوروز همیشه نوید آمدن روز نو و تازه بوده است و همیشه نماد شادی و روزهای زیبایی همچون بهار و گل و شگوفه است. همان طور که بعد از خواب زمستانی طبیعت با آمدن بهار و روز نو و نوروز شروع می شود و طبیعت جان دیگری می‌گیرد و به همگان نشان می‌دهد که همچون طبیعت ما نیز میتوانیم از خواب زمستانی خود بیدار شویم و همچون نهالی زیبا بال و پر بگیریم.

واب دیدم که تو با فصل بهار آمده ای

باید امسال بیایی بشوی تعبیرش

اینها همگی نشانه هایی از خداوند بزرگ است که همیشه و هر بار کوچک ترین نشانه های خود را به ما یادآور میشود که در طول زندگی همیشه می توان مانند بهار از جای خود بلند شد و دل و عقل و خود را خانه تکانی کرد و هر چیزی که به درد نمی خورد را دورانداخت و هر چه که مفید است به ان بال و پر داد. و یا به تعبیری دیگر میتوان زندگی را ان گونه تصور کرد که:

همیشه بعد از زمستانی سخت بهاری زیبا در کمین است و پشت هر سختی راهی آسان و هموار در انتظار ماست. بهار یعنی کینه ها را از دل دور کنی و محبت را بپرورانی، بهار یعنی مانند غنچه ایی زیبا بشکفی تا دنیا نیز به روی تو لبخند بزند. بهار یعنی کمی بیشتر مراقب طبیعت باشیم.

مخصوصا بعد از زمستانی که کمی کمتر از طبیعت سبز بهره برده ایم و به جای ان تنها درختان برهنه و بی برگ و گل های خشکیده را دیده ایم. بهار یعنی عید باستانی ایرانیان که برای هر کدام از سین های سفره یشان دریایی از فکر نهفته است. کاش ما نیز کمی بیشتر به بهار و نوروز و روز نو فکر می کردیم.

نتیجه گیری:

بهاراصلی در زندگی ما از خود ما شروع میشود مهم این است که دلت بهاری باشد اگر دلت بهاری شد در سردترین روزها و سخت ترین لحظه ها نیز دلت گرم و شگوفه باران است.

انشا درباره بهار زیبا

در شروع بهار ما تعطیل هستیم و به مدرسه نمی‌رویم. همه ی ی این تعطیلات را دوست دارند چون عید است و ما به دیدن بقیه فامیل میرویم و بیش تر فرصت برای بازی با دوستانمان داریم. بعضی از سال‌ها، ما در تعطیلات عید نوروز که اول بهار است به مسافرت می رویم. هر شهری که ما به ان مسافرت کردیم، در بهار بسیار زیبا بود. درخت ها برگ های تازه باز کرده بودند و درخت های میوه پر از شکوفه بودند.

از کنار هر جاده ای که رد می شدیم ان جا پر از گل های کوچک زرد و سفید بود و من از دیدن ان گل های زیبا خیلی خوشحال می شدم و از مادرم می خواستم کمی از آن ها را برای من بچیند. در بیش تر شهرها بخاطر بهار و عید نوروز جشن بر گزار می شد و در این جشن، بر گزار کنندگان مراسم، لباس های محلی می پوشیدند تا آداب و رسوم شهر خود را به ما معرفی کنند.

بگذار
ساده اتفاق بیافتد
نگران حرف مردم هم نباش
فقط کمی نگاه از تو
از عاشقی
تا سرسپردگیش
با من

در فصل بهار ما اولین چغاله بادام ها را می خوریم که بسیار خوشمزه است، چون درخت های بادام زودتر از بقیه ی درخت ها شکوفه می‌زنند و در اول بهار، چغاله ها آماده ی خوردن میشوند. در فصل بهار همه ی ی جا تمیز تر است، چون قبل از عید همه ی ی خانه تکانی میکنند، همین طور طبیعت هم دوباره سبز می شود و میدان ها و خیابان ها هم پر از گل می شوند به همین خاطر من بهار را خیلی دوست دارم.

حتما بخوانید:انشاء با موضوع عید نوروز و تعطیلات ایام عید (متن انشاء و خاطره نویسی)

** انشا فصل بهار

همه ی ی می دانیم که بهار یکی از زیباترین فصل های سال است و اکثر ما این فصل را دوست داریم. در بهار همه ی ی ی درخت ها پر از سرسبزی و شکوفه است، دشت ها پر از گل های تازه و زیبایی طبیعت صد چندان است. در روزهایی از بهار، باران بهاری شروع به باریدن میکند و باعث شادی ما و کشاورزان میشود، اما بعضی وقت ها هم اگر باران زیاد باشد باعث ایجاد سیل و خسارت میشود.

من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار
تا این دو یکی نشد نیامد گل و خار

این خار و گل ارچه شد مخالف دیدار
بر چشم خلاف بین بخند ای گلزار

بهار فصل شروع کار برای کشاورزان است، انها محصولاتی که نیاز دارند را در این فصل می کارند و به درخت های میوه نیز رسیدگی میکنند تا در تابستان از میوه های انها استفاده کنند. چون در فصل بهار طبیعت زنده میشود ما هم حال بهتری داریم. در این فصل معمولاً شب ها و آخر هفته ها پارک ها شلوغ تر است، و همه ی ی بخاطر دیدن زیبایی های طبیعت و لذت بردن از هوای بهاری به بیرون از خانه می‌روند.

اولین ماه فصل بهار فرودین است که هم زمان با شروع سال جدید است، و همه ی ی بخاطر عید و آمدن فصل بهار خوشحال هستند. در روز سیزدهم فروردین ما به طبیعت میرویم تا زیبایی های ان را ببینیم و از خداوند بخاطر این همه ی ی نعمتی که به ما داده است سپاس گزاری کنیم. در این روز نباید به طبیعت آسیب بزنیم و باید حواسمان باشید زیبایی های ان را با آشغال ریختن از بین نبریم.

انشا بهار را توصیف کنید

بهار رستاخیر طبیعت است. بهار دمیدن روح در کالبد خشک زمین است که ان را دوباره زنده و سرسبز میکند. بهار فصل تازگی و سرسبزی است، فصلی که به زیباترین شکل ممکن، طبیعت را با گل و شکوفه می آراید تا جماعتی از این زیبایی انگشت به دهان بمانند. بهار سبزی دوباره ی درختان خیابان هاست، باغ پر از شکوفه ی درخت های سیب، زرد آلو و گیلاس است.

شکفتن لاله های واژگون است در دشت هایی که آدمی را محسور می‌کند و به طبیعت می کشاند. بهار یعنی پیچیدن عطر شکوفه های بهار نارنج در باغ های شیراز، و گل دادن بوته های گل محمدی در قمصر کاشان که بعد تبدیل به گلابی خواهند شد که با ان خانه ی خدا عطر آگین میشود. طبیعت سبزی و تولد دوباره اش را مدیون بهار است.

مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است

خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است

به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی

این پیامی است که از دوست به یار آمده است

شاد باشید در این عید و در این سال جدید

آرزویی است که از دوست به یار آمده است

شعری از م . ن

فصلی که دشت های خشک را تبدیل به سبزه زار های دیدنی میکند. رودخانه هایی که یخ بسته بودند در بهار دوباره خروشان میشوند، و گل های کوچک برای دیدن آفتاب سر از خاک بیرون می آورند. برفی که بالای کوه ها بود حالا با گرم شدن هوا، ذوب میشود و به آبی خوش گوار تبدیل شده و از چشمه ها بیرون می آید.

زنبورهایی که زمستان را پشت سر گذاشته اند از کندوها بیرون آمده و در طبیعت گشت و گذار میکنند و دوباره به کار مشغول می شوند. بهار فصلی است که آواز شاد پرنده‌ها در تمام طبیعت می پیچد، آوازی که بسیار شنیدنی ست. روزهای بهار شبیه احساسات آدمی ست که به یکباره تغییر میکند. بهار جلوۀ زیبایی خداوند است فصلی که پر از نعمت و رحمت است. سپاس خدا را برای تمام زیبایی های بهار.

انشا درمورد بهار

چند ساعتی بود که تنها در همان خیابان قدم می زدم، اصلا نمیدانم داشتم به کجا می رفتم، به هیچ جا نمی خواستم برسم. دلم چقدر گرفته بود، پاهایم از سرما شل شده بود، هوا خوب بود اما حال و هوای دل من نه! بد بودم، بد. به خودم آمدم دیدم ؛ همه ی ی ی لباس هایم خیس شده ؛ پای رفتن به خانه را هم نداشتم. بهار بود، اما در دل من تنها زمستانی سرد آغاز شده بود.

انگار هرچه می گذشت جای پایش را سفت تر می کرد، می خواست تا ابد در من بماند.بهار بود آری، چشمان من هم شده بود ابر آسمان . ابری که یک لحظه هم از باریدن دست بر نمی دارد. می بارید و می بارید. در همین حال و هوا بودم که دیدم چند بچه گربه رفته اند زیر سقف یک خانه و دارند به خودشان می لرزند. یک لحظه زیبایی مسحور کننده شان و لرزیدن بدنهایشان حالم را عوض کرد.

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

« اشعار حافظ »

احساس کردم می توانم به یک دردی بخورم و شاید بتوانم کمی مفید باشم. رفتم سمت شان، اول کمی ترسیدند، اما شاید احساس درون من را خواندند و اجازه دادند که بهشان نزدیک شوم. گرفتمشان توی بغلم و سریع آوردمشان به خانه . خشکشان کردم. چند ساعتی را باهم بازی کردیم. حالم دگرگون شده بود. انگار بهار به خانه من هم آمده بود.

حالا از پنجره که به بیرون نگاه می‌کنم، دیگر باران را اشک های آسمان نمی بینم بلکه ان را نعمت خداوندی بلند مرتبه می‌بینم که باران را برای ما فرستاده تا با ان پاک شویم و به یاد بیاوریم که در دل زمستان هم میتوان بهار را دید.و در هر بهاری دلیلی برای شاد بودن است. پس چه بهتر است که با بهارمان شاد و خوشحال باشم و زمستان را در دلهایمان بکشیم.

انشا با موضوع فصل بهار

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن میکند. چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای فرح بخش و تازه سرمی دهند و انسان هارا به مهرورزی، گره گشایی و هم گرایی فرا میخوانند. بهار، پیام آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.

بهار، پیام آور تعادل است و این‌که در سایه تعادل، زندگی زیبا میشود. با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند را به یاد می آوریم. در این‌که چشمه مهر ایزد همواره به سوی آدمیان و همه ی ی موجودات، سرازیر است و ما اگر او و نشانه هایش را فراموش کنیم، او هرگز ما را فراموش نمی کند و با دگرگونی فصل ها نیز به جلوه گری قدرت بی پایانش می‌پردازد تا شاید دلی به یاد او افتد و به شوق او بتپد.

اساسا جهان هستی، آینه دار خداست و جمال پروردگارش را به تماشا گذاشته است. به تعبیر زیبای حافظ: مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟ به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن. بهار نیز یکی از باشکوه ترین جلوه های خدا در جهان هستی است که میتوان با تماشای ان؛ نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست. چه زیبا سروده است، سعدی شیرازی:

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق

نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هشیار

آفرینش همه ی ی تنبیه خداوند دل است

دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

خبرت هست که مرغان سحر می گویند

آخر ای خفته! سر از خواب جهالت بردار

انشا درباره بهار با موضوع های مختلف

بهار جشن طبیعت است طبیعت زیبایی که آدمی را مسحور می‌کند به طوری که از سخن گفتن بازمانده و حرف هایش ناگفته در ژرفای جانش باقی میماند. “بهار” دمیدن روح حیات در کالبد طبیعت و فروردین فصل جریان خون است در شاهرگ هستی، سال به پایان خود نزدیک میشود، روزها، ماه ها درپی هم می- گذرند و سال‌ها از راه می‌رسند و این قصه که نامش زندگی است، همچنان ادامه دارد.

طبیعت پس از گذران دوره ای سرد و بی محصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده میشود پس انسان هم باید به عنوان یکی از مخلوقات الهی به همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد. تاریخ آغاز مراسم عید نوروز را به پادشاهی جمشید نسبت می‌دهند، در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم اجرا می شد.

امروزه نیز اگر چه از تشریفات بسیار و تنوعات قومی نوروز کاسته شده اما به نظر می رسد جشن نوروز از ایران جدایی ناپذیر است. ایرانیان قدیم برای استقبال از سبزی بهار، ‪ ۲۵‬روز مانده به فروردین، بر ‪ ۱۲‬ستون خشتی یا سنگی سبزه می کاشتند. آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد نور و روشنایی و شفافیت است، معمولاً تخم مرغ نیز بر سر سفره هفت سین هست که نماد نطفه و باروری و زایش است.

در اساطیر ایران، جهان تخم مرغی شکل است، آسمان چون پوسته تخم مرغ و زرده اش نمودار زمین است، ماهی زنده نیز نماد سرزندگی و شادابی است. با فرار رسیدن بهار و بیدار شدن زمین و گیاهان خفته با نفس روح بخش الهی فرصت مناسبی برای دیدن خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه های اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی است.

انشا ساده در مورد بهار

مادرم می گوید: “بهار عروس فصل هاست، فصلی که با تمام وجودش سعی می‌کند زیبایی های خلقت خداوند را به نمایش بگذارد.” وقتی بهار می آید همه ی ی جا سرسبز می شود و درختان، گل ها و چشمه ها دیدنی هستند. در فصل بهار باغ پدربزرگم نیز پر از شکوفه های سفید است به طوری که وقتی پایم را داخل باغ میگذارم انگار وارد بهشت خداوند شده ام.

عطر گل ها فضای باغ را پر می‌کند و صدای پرندگان و وزوز زنبورهای عسل از همه ی ی جا به گوش میرسد. بهار زندگی دوباره طبیعت است، زیرا طبیعت که در زمستان به خواب طولانی فرو رفته در فصل بهار از خواب بیدار می شود، انگار دوباره به دنیا آمده است. همه ی ی ما بهار را دوست داریم چون سرشار از سرسبزی و زیبایی و شادی و انرژی است.

وقتی خوب به اطراف خود دقت می کنیم همه ی ی موجودات دنیا در حال جنب و جوش هستند، گل های مختلف در این فصل می رویند و پرندگان دسته دسته از کوچ زمستانی خود برمی گردند، حتی مورچه ها هم از لانه های خود بیرون آمده و شروع به جمع آوری آذوقه میکنند. بهار برای ما بچه ها یادآور خیلی چیزها است، باران های شدید که هربار می بارند طبیعت سرسبزتر از قبل میشود.

چغاله بادام و گوجه سبز که حتی فکر کردن به آن ها هم دلمان را آب می اندازد و فصل امتحانات! بهار با عید نوروز شروع می شود و با امتحانات آخر سال تمام میشود و ما باید بعد از عید نوروز سعی و تلاش خود را دو برابر کنیم تا بتوانیم در امتحانات پایان سال تحصیلی موفق شویم.

من به خوبی میدانم اگر در طول عید به درس و تکالیفم بی اهمیت باشم بعد از سیزده روز تفریحات نوروزی و گشت و گذارها خیلی سخت است دوباره سراغ مشق و درس بروم برای همین در طول عید سعی می کنم هر روز یک ساعت وقت برای مرور کردن درس هایم بگذارم تا از آن ها عقب نمانم.

باغ در ایام بهاران خوش است

موسم گل با رخ یاران خوشست

چون گل نوروز کند نافه باز

نرگس سرمست در آید به ناز

« اشعار امیر خسرو دهلوی »

منبع مطلب : www.talab.org

مدیر محترم سایت www.talab.org لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.

جواب کاربران در نظرات پایین سایت

مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟


منبع: peshtook.ir



ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر