گنجشک کوچولو روی شاخه درخت نشسته بود را از سایت نکس 99 دریافت کنید.
قصه «گنجشک کوچولو»
سلام.
در کتاب فارسی آقا محمدحسین - کلاس دوم- بخش هایی هست که خود بچه ها باید ادامه ی یک داستان را بنویسند. بنابر تصمیم محمدحسین، امروز یکی از این داستانهایی را که نوشته برای شما مینویسیم:
کتاب نوشته بود:
گنجشک کوچولو روی شاخه درخت نشسته بود و از آن بالا رودخانه را تماشا می کرد. او از تنهایی خسته شده بود. ناگهان تصمیم گرفت...
محمدحسین ادامه داد:
ناگهان تصمیم گرفت که بازی کند. وقتی داشت بازی می کرد، دید که یک بچه خرگوش آنجا نشسته است. گنجشک به او گفت بیا با هم بازی کنیم. خرگوش هم آمد. همینجور که داشتند بازی می کردند یک جوجهی کوچولو هم آمد. گنجشک به جوجه گفت: بیا بازی کنیم. جوجه هم آمد. چند دقیقه بعد آنها خسته و گرسنه شدند و تصمیم گرفتند استراحت کنند و غذابخورند. بعد از اینکه غذا خوردند دوباره با هم بازی کردند.
منبع مطلب : mohamad_hosein.niniweblog.com
مدیر محترم سایت mohamad_hosein.niniweblog.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
ترنّم تلاش
یک دوست خوب
گُنجشک کوچولو روی شاخه ی درخت نشسته بود و از آن بالا رودخانه را تماشا می کرد.
او از تنهایی خسته بود ناگهان تصمیم گرفت، برای خودش چند دوست پیدا کند. از درخت پایین آمد و رفت و رفت. گُنجشک به خرگوش رسید؛ سلام کرد و نظرش را درباره ی دوستی با خودش پرسید. خرگوش خوش حال شد. گُنجشک گفت: « آیا تو رازدار خوبی هستی؟ »
خرگوش گفت : « بله! بله ! » گنجشک به خرگوش یک راز اَلَکی گفت. خرگوش گفت : « خیالت جمع باشد، من به هیچ کس نمی گویم » و همین طور هم شد .
خرگوش به کسی نگفت و آن ها با هم دوست های صمیمی شدند.
نویسنده: عارفه غلامی کلاس دوم دبستان بعثت
داستان های دیگر عارفه جان را در ادامه ی مطلب بخوانید
منبع مطلب : www.moallem79.blogfa.com
مدیر محترم سایت www.moallem79.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟