موضوعات وبسایت : تحقیق
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

جمله سازی با کلمه صندلی

جمله سازی با کلمه صندلی

نویسنده : محمد پارسایی | زمان انتشار : 24 اسفند 1400 ساعت 19:16

سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

صندلی از چوب درست شده است.

The chair is made of wood.

@en.wiktionary.org

کار خوبی کردی صندلی ت رو دادی (مثلا به یک فرد مسن)

It was good of you to give up your seat.

@farsilookup.com

چوچآنگ با دختر چشم آبی چند صندلی بیشتر فاصله نداشت.

Cho happened to be sitting only a few places away from the girl with the silvery hair.

@farsilookup.com @farsilookup.comok256943_Vincent_Willem_van_Gogh_138.jpg

chair

(اتومبیل های شکاری قدیم) صندلی عقب و بیرون از اتاق اتومبیل

rumble seat

(اسکاتلند) صندلی گناهکار (که خطاکار را روی آن درصدر کلیسا می نشاندند و کشیش او را جلو همه سرزنش می کرد)

cutty stool

(امریکا - کلیسا) صندلی یا نیمکت نزدیک به میز خطابه ی کشیش (ویژه ی نادم ها و آمرزش طلبان است)

anxious seat

(امریکا) سالن تئاتر که صحنه ی آن در وسط قرار دارد و صندلی ها را دورتادور صحنه قرار داده اند

arena theater

(امریکا) صندلی چرخان (معمولا با روکش چرمی)

eames chair

(امریکا) کسی که در جایگاه صندلی های ارزان (در استادیوم ها و غیره) می نشیند

bleacherite

(پایه ی میز و صندلی که به خارج انحنا دارد و ته آن پنجه مانند است) پایه ی پنچه شیری

cabriole

(چوب و میز و صندلی) کم رنگ

blond

(چوبی که پایه های صندلی و غیره را از پایین به هم وصل و محکم می کند) بست

round

There's no chair.

OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3

صبح ِ روز ِ ملاقاتمان، النور از پله ها پایین […]

صبح ِ روز ِ ملاقاتمان، النور از پله ها پایین آمد، برای خودش یک فنجان قهوه ریخت، روی صندلی راحتی نشست، و در همان حال، مهربانانه با هر یک از بچه ها صحبت میکرد که یکی پس از دیگری از پله ها پایین میآمدند، لیست را علامت میزدند، برای خودشان صبحانه درست میکردند، لیست را دوباره علامت می زدند، ظرفها را داخل ماشی ظرفشویی میگذاشتند، دوباره لیست را علامت میزدند، به حیوانات خانگی خوراک میدادند و یا هر وظیفه دیگر را انجام می دادند، لیست را بار دیگر علامت میزدند، وسایلشان را جمع میکردند، و برای سوار شدن به اتوبوس راهی میشدند.

[…]هر یک از بچه ها صحبت میکرد که یکی پس از دیگری از پله ها پایین میآمدند، لیست را علامت میزدند، برای خودشان صبحانه درست میکردند، لیست را دوباره علامت می زدند، ظرفها را داخل ماشی ظرفشویی میگذاشتند، دوباره لیست را علامت میزدند، به حیوانات خانگی خوراک میدادند و یا هر وظیفه دیگر را انجام می دادند، لیست را بار دیگر علامت میزدند، وسایلشان را جمع میکردند، و برای سوار شدن به اتوبوس راهی میشدند.

So on the morning I visited, Eleanor came downstairs, poured herself […]

So on the morning I visited, Eleanor came downstairs, poured herself a cup of coffee, sat in a reclining chair, and she sat there, kind of amiably talking to each of her children as one after the other they came downstairs, checked the list, made themselves breakfast, checked the list again, put the dishes in the dishwasher, rechecked the list, fed the pets or whatever chores they had, checked the list once more, gathered their belongings, and made their way to the bus.

[…]to each of her children as one after the other they came downstairs, checked the list, made themselves breakfast, checked the list again, put the dishes in the dishwasher, rechecked the list, fed the pets or whatever chores they had, checked the list once more, gathered their belongings, and made their way to the bus.

ted2019 ted2019

برای مثال، فرض کنید دو صندلی در یک اتاق وجود دارد که هر دو سبز اند.

For example, suppose there are two chairs in a room, each of which is green.

WikiMatrix WikiMatrix

درفرودگاه توسط دستیار خط هوایی با صندلی چرخدار به سرعت جابجا شدم.

I was whisked through the airport by airline assistants in a wheelchair.

ted2019 ted2019

مجدداً آودوتیا رومانونا را به […]

مجدداً آودوتیا رومانونا را به اتاق نخستین که در حکم تالار بود، برگرداند و از او دعوت کرد که روی صندلی بنشیند.

He brought Avdotya Romanovna back into his sitting room and offered her a chair.

MIZAN MIZAN

Turn the chair around.

OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3

She was always sitting on this sofa...

OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3

متفکر و ساکت به طرف میز خود رفتیم. همینکه بر صندلی قرار گرفتیم گفت.

We went down in […]

We went down in the lift, not talking, and so out to the terrace, where the tables were laid for breakfast.

MIZAN MIZAN

بعد مردی را دیدم که در صندلی بزرگی نشسته بود و کو سنهای زیادی پشتش گذاشته بودند تا راست بنشیند و روی زانوهایش هم پتو انداخته بودند.

[…]تا راست بنشیند و روی زانوهایش هم پتو انداخته بودند.

And I realized that a man was sitting in the big chair propped up by pillows with a rug over his knees.

MIZAN MIZAN

و در همین حاشیه از رشیدی آرد که ظاهراً معرب صندلی است - انتهی.

And water takes away what seems their last glimmer—Luck.

WikiMatrix WikiMatrix

و او دگمه رو فشار […]

و او دگمه رو فشار داد و گفت، "وای، محشره، میخوام اینو ببینم، یه صندلی بده. میخوام بشینم به این نگاه کنم".

Give me a chair!

ted2019 ted2019

مثل این که چیزی برای خودش نمیخواهد جز یک صندلی که روی آن بنشیند و به بختبرگشتههایی که پای صندلیاش دعا میکنند نگاه کند.

[…]پای صندلیاش دعا میکنند نگاه کند.

as if she wanted nothing for herself but a chair to sit in from which she can look down with those clear eyes at the poor mortals who pray to her.

[…]down with those clear eyes at the poor mortals who pray to her.

MIZAN MIZAN

در مقابل جایگاه قضات چند صندلی برای شهود قرار داده بودند که به امر دادگاه پس از شهادت میبایستی در تالار بمانند در ته تالار نیز انبوه جمعیت جای گرفته بود.

[…]شهادت میبایستی در تالار بمانند در ته تالار نیز انبوه جمعیت جای گرفته بود.

But in front of the balustrade a few chairs had been placed for witnesses who remained in the court after giving their evidence.

[…]the court after giving their evidence.

MIZAN MIZAN

ماریوس روی صندلی درازش آرنج زده و کوزت نزدیک او ایستاده بود.

Marius, resting on his elbow on his reclining chair, Cosette standing beside him.

MIZAN MIZAN

مردم فقط میبینن که یه معلول روی صندلی چرخدار نشسته و همین.

People see them sitting in their wheelchair think, that's it.

WikiMatrix WikiMatrix

خيلي راحته يه تشك ميذاري روي صندلي هاي عقب

It's way too easy to fit a mattress in the back.

OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3

روگوژین شاهزاده را دعوت به نشستن بر یک صندلی راحتی در نزدیک میز نمود

As he invited the prince to sit down near the table

MIZAN MIZAN

آرام ، میشه لطفاً یه صندلی براش بیاری ؟

Aram, could you get him a chair, please?

OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3

هرمیون رون و مالفوی را ندید که با هم گلاویز بودند و زیر صندلی او میغلتیدند.

she didn't even notice Malfoy and Ron rolling around under her seat

MIZAN MIZAN

لو رو در صندلی راحتی بزرگ خود نشست و از اما پرسید: تازه چه خبر؟

Lheureux sat down in a large cane arm chair, saying: What news?

MIZAN MIZAN

بهترین راه تعمیر میز تاشو را یادآور میشد، خود را روی صندلی فرسوده میانداخت تا میزان راحتی آن را بیازماید،

pointing out the best way of […]

pointing out the best way of repairing the gateleg table, plumping herself down in the ragged arm chair to see if it was comfortable,

MIZAN MIZAN

توي خيابون بغل يه صندلي كثيف پيداش كردم

I found him on the street next to a dirty chair.

OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3

برعکس شاهزاده خانم به جای […]

برعکس شاهزاده خانم به جای آنکه از اتاق بیرون رود خود را روی صندلی راحت افکند و با نگاهی عمیق و تابناک با کنجکاوی به پییر نگریست.

[…]با کنجکاوی به پییر نگریست.

Princess Mary on the other […]

Princess Mary on the other hand instead of going away sank into an armchair, and looked sternly and intently at him with her deep, radiant eyes.

MIZAN MIZAN

غضبناک روی صندلی چرخیدم و فریاد زدم: خودتو وارد بحث نکن.

'You're not in the conversation! I cry, turning furiously on my chair.

MIZAN MIZAN

تعداد 237 جمله در 2 میلی‌ثانیه پیدا شد. آن‌ها از منابع مختلف می‌آیند و بررسی نشده‌اند.

نمایش محبوب‌ترین لیست: 1-200, ~1k, ~2k, ~3k, ~4k, ~5k, ~10k, ~20k, ~50k, ~100k, ~200k, ~500k

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟


منبع: fa.glosbe.com



ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر