access_time1398/05/28
visibility 440 بازدید
ساختمانهای شهر توجه شود، همگونی نمای شهری در مجموع از بین میرود.
به نقل ازپایگاه اطلاع رسانی شهرسازی و معماری، بررسی آماری نشان دهنده این موضوع است که درهر سال 50 میلیون نفر به جمعیت شهر نشین کشورهای در حال توسعه اضافه میشود. درایران نیز شهر نشینی طی دهههای گذشته با شتاب فزاینده ای گسترش یافته و همچنان اینروند ادامه دارد.
رشد سریع جمعیت و گرایش مردم به شهر نشینی، تقاضای فزایندهایرا برای تهیه مسکن به دنبال داشته که این موضوع در پی خود مشکلات عدیده ای در زمینهتوسعه شهری بوجود آورده است. ناتوانی در پاسخگویی مطلوب و مناسب به این مساله،وضعیت نا مطلوبی را به صورت بی مسکنی، بد مسکنی و تنگ مسکنی برای بسیاری از اقشارجامعه به همراه آورده است.
مسکن به عنوان یکی از نیازهای نخستین بشر، ابتداییترین سوالی بوده که انسان سعی در یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن بوده است، اماهمیشه در برنامه ریزیهای ملی به مسکن نه به عنوان محلی برای آسایش ساکنان در ابعادعینی و ذهنی، بلکه به عنوان یک مشکل اقتصادی و فقط از این بعد بر خورد شدهاست.
سازندگان و تولیدکنندگان مسکن آزاد بهدلیل اینکه بهدنبال فروش سریع وبازگشت سرمایه خود هستند، سعی در هر چه بیشتر مطرح کردن خود در محله مسکونی ونمایشی متمایز از بنای خود دارند و به همین دلیل یکی از دلایل عمده ناهماهنگی نمایساختمانها در سطح شهر هستند.
در رابطه با مسکن تعاونی شرایط بدتری وجود دارد. به دلیل وضعیت مالی ضعیف سازندگان و اینکه ساکنان و مالکان بهدنبال فروش ساختماننیستند، بدون انجام عملیات پایانی نظیر نماسازی مورد استفاده قرار می گیرند و یا باکمترین هزینه و بدون طراحی نما، حجم و کالبد ساختمان رها میشود. البته در سالهایاخیر در شهر تهران هیچ ساختمانی بدون نماسازی نبوده است، لیکن این مساله درشهرستانها همچنان انجام میشود.
چگونه به موضوع نما در معماریبیندیشیم؟
نما در لغت نامه دهخدا به معنای صورت ظاهری هر چیزی، آنچه کهدر معرض دید و برابر
چشم است، آنچه از بیرون سوی دیده می شود، منظره خارجی بناو عمارت، قسمت خارجی ساختمان و نماسازی، فن روسازی ساختمان و ساختن نمای عمارتاست.
در سالهای اخیر پس از مطرح شدن دوباره اهمیت فضاهای عمومی و ارزش زندگیشهری، نما اهمیت دوباره ای یافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بیرون و فضایخصوصی را از فضای عمومی جدا می کند. نما حاکی از موقعیت فرهنگی سازندگان ساختماناست و نشانگر میزان نظم طرح ساختمان، امکانات و ذوق تزیین و خانه آرایی طراح و مالکاست. یک نما به مثابه معرفی وضعیت ساکنان ساختمان در بین عموم است. نما در واقعصورت ساختمان و بهترین بیان حالتی است که فرد طراح یا مالک از خود در برابر بیروندارد. نماهای داخل ساختمان بیشتر جنبه خصوصی دارند، لیکن نماهایی که به سمت کوچه وبافت شهر باز میشوند، جنبه عمومی تر دارند.
بنابراین وجوه پشت و جلوی ساختماناز یک طرف دارای نمود اجتماعی و از طرف دیگر نمود مشخص ساکنان خود است بنابرایننمای هر ساختمان باید هم با فضای عمومی همبستگی داشته باشد و هم بتواند حجم داخلیساختمان را بیان نماید.
نمای هر ساختمان موثر در مجموعه شهری است که در آن حضوردارد و این تاثیر را در بدنه خیابانها یا میدانها که در آن قرار گرفته است میگذارد. اگر به نمای ساختمان واحدی، بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمانها فکر شود،همگونی نمای شهری در کلیت از بین میرود.
تناقض بین جنبه شهری و بیان فردی نمادر صورتی میتواند از بین رود که ساختمان جزیی از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطاتآن با محیط اطراف چند جانبه باشد. نمای رو به کوچه و خیابان باید تابع عواملهمبستگی بین نماهای اطراف باشد. اما در عین حال بر اساس ترکیبی از اجزا مختلف برحسب عملکرد، ابعاد و مصالحشان شخصیت خاص خود را دارد.
نما در واقع یک سطح صاف وتخت نیست بلکه آن سطح انتقالی بین فضای داخل و خارج است که با عقب نشستگی و پیشآمدگی، تراس و غیره با فضای داخل مسکن ارتباط پیدا میکند.
برای اینکه نمایساختمان حریم خصوصی ساکنان خود را حفظ کند باید نسبت به خیابان بستهتر و محفوظترباشد.
نمای ساختمان باید بهدنبال خلق یک کلیت هماهنگ بهوسیله تناسب خوب پنجرهها، بازشوهای در، سایبان و محدوده سقفها، سازه عمودی و افقی، مصالح، رنگ، عناصرتزیینی و… باشد. پنجرهها همواره با دیگر عناصر دیوار، سطوح باز و بسته، تیرهوروشن، صاف و ناهموار را بوجود می آورند. به علت تکرار دوره ای پنجره ها، درساختمانهای چند طبقه، نظم کاملی به چشم میخورد. اما گاه بهعلت افزایش نور درطبقات بالاتر کاهش داده میشود و این نظم آهنگ خود را از دست میدهد.
جداسازیعناصر افقی و عمودی تاثیر کلی در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با کلابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. برای مثال در ساختمانهای کوتاه عریض، ابعاد عرضیغالب خواهد بود. در ساختمانهای بلند عناصر باریک برتری خود رانشان میدهند. در وپنجره و نعل درگاهها تاثیر خاصی در نما میگذارند. ناودانها، سایه بانها، پیشآمدگیهای سقف و بالکنها ایجاد سایه های خاصی بر روی نما میکنند.
تفاوت سطح هاباید در نما مشخص باشد. برای مثال بین طبقه همکف، سایر طبقات و طبقه انتهایی بایدیک تفاوت اساسی وجود داشته باشد. ترکیب کلی نما در واقع نظم در این تفاوتها است.
عناصر اصلی نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پایانی سقف و غیره در شکل، رنگ، ومصالحشان با یکدیگر اختلاف دارند. این عناصر معناهای متفاوتی دارند. مثلا نمیتوانبالا و پایین پنجره و در را با هم همردیف کرد. اگر ارتفاع این بازشوها یکسان نباشدمی توان از ضرایب مشترک و یا رنگهای یکسان استفاده نمود. نسبتهای هندسی نقش تعیینکننده ای در هماهنگ سازی ظاهر نما دارند. میتوان پنجره ها را در گروههای کوچکترترکیب شده که شکل مشخصی را ایجاد میکنند دسته بندی کرد. نماها می توانند از نظرمصالح نیز با یکدیگر متفاوت باشند.
مصالح نما در رنگ، شکل، زبری و خشنی نماتاثیر می گذارد. مصالح بومی نشان میدهد که نما مربوط به چه منطقه ای است.
ترکیبپنجره ها، ایوانها، درها و بهطور کلی بازشوها، همچنین بافت و جنس نما و کمپوزسیونآن در هر عصر متفاوت است و در عین حال در یک تداوم شهری تغییر میکند. طراحمیتواند نما را به عالیترین حد ترکیب معماری برساند و یا آنرا تا حد یک سطح بدونطراحی و فکر رها کند.
در اعصار مختلف بازشوها به شکل مشابهی در سطح نما قرارمیگیرند و تنوع در قرار گیری آنها تابع عوامل داخلی چون بزرگی ساختمان، عریض بودنآن و یا عوامل اقلیمی چون جهت قرارگیری و محل قرارگیری است. در پهنای دیوار نماتعبیه پنجره دو جداره، آفتابشکن، سایبان و … نقش تنظیم کننده شرایط آب و هواییفضاهای داخلی را خواهد داشت.
در دیوارهای باریک معاصر این عمل با جلو و عقبآمدن ساختمان انجام میشود. یکی از عوامل ضروری درهویت نما تعیین محدوده نما است. نمایی می تواند در طرح خود موفق باشد که به این سوالها پاسخ گوید. محدوده عمودیجانبی ساختمان کجاست؟ خط پایانی افقی ساختمانی چگونه است و مرز ساختمان در آسمان بهچه شکل است؟ انتهای ساختمان چگونه به پایان میرسد؟ گوشههای ساختمان چه وضعی دارد؟اگر ساختمان همسایه ای دارد ارتباط نمای ساختمان فعلی با نمای همسایه چگونه بهپایان می رسد؟ گوشه های ساختمان چه وضعی دارد؟ اگر ساختمان همسایه دارد ارتباط نمایهمسایه چگونه است و اگر در فضا قطع می شود این ارتباط چگونه است.
محدوده هایافقی ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پایانی ساختمان) نقطه اتصالبه زمین (محل نشستن ساختمان بر زمین) و پوشش ساختمان مثل بام و شیروانی. محدودهپایانی ساختمان باید معنای اتمام ساختمان را با خود داشتهباشد و طبقه همکف ساختمانرا با خود داشته باشد و طبقه همکف ساختمان باید مفهوم نشستن ساختمان بر زمین رابرساند. طبقه همکف باید در محدوده قد افراد کشش لازم را بر عابر پیاده و بینندهایجاد کند.
کنج یا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نمای عمود بر هم است. کنجمیتواند حالت عمود 90 درجه، نیم دایره یا سه وجهی را داشته باشد و هر کدام میتواند تاثیرات متفاوتی را در نما بگذارد. در یک میدان یا چهارراه هماهنگی کنجهایساختمان هایی که در چهار طرف آن قرار گرفته است می تواند در نمای شهری تاثیر زیباییداشته باشد.
نمای ساختمان خالق نمای شهری است
نمای شهری از مجموعه نماهایمشرف به فضای عمومی بهدست می آید. این نماها از جهتی همگن و از جهتی ناهمگن هستند. میتوانند همگن باشند چون با استفاده از زبانی مشترک روی بدنه اجزا شهر اجرا میشوند و اما از آنجا که هر کدام از این فضاها به کمک این زبان، مقاصد و نیازهای خودرا بیان میکند، ناهمگن هستند. در شهرهای ما زبان مشترکی بین نماها وجود ندارد. نهفرهنگ مشترکی برای بیان دارند، نه مصالح یکسانی بهکار گرفته اند و نه سبک مشخصی رادنبال میکنند.
در واقع هر یک از نماها در شهر نشانه وضعیت اقتصادی و اجتماعیسازنده و نحوه تفکر و نگرش او به مسایل مختلف است.
نمای شهری در واقع ترکیبی ازاجزا متفاوت است که بر اساس اتفاقاتی که در خیابانها ومعابر میافتد شکل میگیرد.
این اجزا در صورت رعایت مسایلی که پیش از این نیز به آن پرداخته شدمیتوانند با یکدیگر نقاط اشتراک جالبی داشته باشند که نمی توان وجود آنها را نفیکرد.
عناصر پراهمیتدرنما
ورودی یکی از عناصر حایز اهمیت نما در ساختمان است که محل و اهمیتطراحی آن به شکل مستقیم نمایانگر نقش و عملکرد ساختمان است. در ورودی نشانه گذر ازفضای عمومی خارجی به فضای خصوصی داخلی و یکی از مهم ترین عناصری است که میتوان بهعنوان نشانه ساختمان از آن نام برد.
لیکن بهدلیل اهمیت اقتصادی که سطوح ساختهشده داخلی برای سازندگان دارند، اغلب ورودیها به فضاهای کم اهمیتی تنزل یافته اند. سرمایه گذاران ساختمانی هم فقط به رعایت ضوابط ضروری طراحی ساختمان بسنده میکنند.
بیشترین مشکل زمانی است که ورودی وسایل نقلیه به حیاط پارکینگ با ورودی خودساختمان یکی شود. در این حالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط یک راه باریک کناردیوار برایش باقی میماند. گاه نیز ورودی یک ساختمان مسکونی بیش از حد پرتجمل است،بهنحوی که عملکرد ساختمان را دگرگون میسازد. زمانی هم ورودی به یک بنای بزرگ تنهابا روزنهای امکان پذیر میشود. تناسب ورودی و حجم ساختمان می تواند نقش مهمی درتوجیه عملکرد و شکل ساختمان داشته باشد.
از آنجا که طبقه همکف ساختمان قسمتاتصال به زمین یا کف پیاده رو است، به صورت قابل توجهی در معرض دید قرار میگیرد. طبقه همکف اهمیت ویژه ای در زندگی شهری دارد، به این علت که عابران پیاده این قسمترا بهطور مستقیم میبینند. از این رو نمای این قسمت پر اهمیت است و مصالح مورداستفاده در این قسمت باید نسبت به بقیه ساختمان با دوامتر و مستحکم تر باشد تا عابردر نگاه به نمای ساختمان احساس ثبات کند. ساختمانهایی که طبقه همکف آنها عملکردتجاری دارد، بهدلیل تغییر دکوراسیون واحدهای تجاری دایما دستخوش دگرگونی میشوند. همین موضوع موجب میشود که ساختمان مذکور شخصیت ثابت خود را از دست داده و داراینمای شناخته شده ثابتی نباشد.
تراسها چشم اندازهای جدیدی نسبت به فضاهای بیرونبرای ساختمان فراهم میآورند. بالکنها نباید حالت موقت و ناپایداری که در بینندهتصور بهراحتی جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند.
لبه بام حد ومرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصری بام انتهای نماست. بام پوستهای است که برسر ساختمان قرار دارد. بنابراین لبه بام نمیتواند بدون تفاوت با دیگر قسمت ها درآسمان رها شود.
صورت ظاهر ساختمان و آنچه که در برابر دید عموم قرار دارد، درواقع پر اهمیت ترین قسمت ساختمان در برابر عابران و سایر افراد غیر استفاده کنندهاز ساختمان است. همانطور که عنوان شد نمای ساختمانها، نمای شهری را ایجاد می کند،اما بهدلیل ضعف قوانین موظف کننده طراح و سازنده در این ارتباط، نمای ساختمان درکمترین اهمیت قرار گرفته است.
در بسیاری از شهر های بزرگ جهان، ضوابط و مقرراتویژهای در ارتباط با سیما و کالبد شهر وجود دارد و گروهی از برجستهترین افراد باتخصصهای مرتبط هنر زیبا سازی و زیبایی شناسی به کنترل طرح های بزرگ و کوچک معماریو شهری از نقطه نظر هماهنگی نمای بیرونی ساختمانها و محیط شهری یعنی از جنبه هایرنگ، حجم، مصالح مناسب، فضای پر و خالی نما، رعایت اصول هماهنگی و تناسبات و… میپردازند.
آنچه برای علاقهمندان به این موضوع نگران کننده است، پاسخگویی باشتاب به نیازی کاملا محسوس است. در این ساخت و ساز پر شتاب نیاز به بررسی طرحهایارایه شده توسط جمعی از صاحب نظران و مسوولان در مراکز تایید پروانههای ساختمانیضروری به نظر میرسد. بررسی میدانی طرح ساختمانها با بناهای اطراف از لحاظ کیفیتطرح معماری، نمای ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمانهای اطراف، زیبایی طرح و مصا لحمورد استفاده و… نیز گامی موثر در بالا بردن کیفیت نماهای شهری است. با در نظرگرفتن موارد ذکر شده و القا آن توسط شهرداری هر شهر، می توان شاهد ارتقا کیفیتشهرها و زیباسازی نمای شهرها بود
حجم در معماری
پارک هزاره به دو صورت ایده های شهر سنتی و تاویل این ایده ها به صورتی که ذاتاً ایده هایی تکان دهنده هستند، جلب توجه می کند. نامعین بودن مرز بین مفهوم مجسمه و معماری، اکنون تقریباً قابل تشخیص می باشد، این روند نه فقط در عمارت کلاه فرنگی موسیقی پریتزکر (Pritzkar music pavilion) بلکه در دروازه ابری انیش کاپور (Gloud Gate by Anish Kapoor) و تاج موج پلانزا (Crown fountain ) می توان مشاهده کرد.
در پیشرفت سریع ها در عصر تکنولوژی که در آن فقط مصالح آلیاژی جدیدی اختراع شده است، که در مقاومت و سبکی بی سابقع اند، در پیوندی جدید که به شدت جسمانی اند و فقط از قوانین تجزیه کردن سنتی هنر و طراحی ترکیب شده است، خلاصه می شود.
روز جمعه-23 جولای- گهری، کاپور و کاترین کاستفسن عازم شیکاگو شدند، که همگی طراحان باغ لوری «Lurie Garden » بودند و در افتتاحیه جشنواره و سمپوزهی که سالیان مدیدی بود چندین دوره برگزار شده بود حضور به هم رساندند، که موضوع آن طراحی منظر و مفهوم حجم معماری بود.
در سمپوزیوم مفهوم حجم معماری کاپور اظهار کرد که « مفهوم حجم معماری عمومی یک مسئله است، بنظرم می رسد مدت طولانی است که حدوداً از قرن نوزدهم به بعد یک نوع گمگشتگی در بیان این هدف وجود داشته، مفهوم حجم معماری در آن موقع چه نقشی داشته است؟
کاپود وپلنزا در بیان مفهوم همزمانی حجم معماری عمومی هم عقیده اند به صورتی که حجم در معماری می تواند عمیقاً معمارانه و مشغول کننده ذهن باشد و توام با ایجاد منظری که بیشتر از یک مصرف کننده منفعل اشیاء ایستا و ساکن هستند.
کاپور می گوید سئوالی که من می خواهم خاطرنشان بکنم، راجع به فضا هست، درباره طبیعت تاثیر ناپذیر از عموم.
پلنزا درباره فواره هایی که او در پیاده رویش در روم با آنها مواجه شده بود صحبت کرد. او اظهار کرد متاسفانه آنها فیگورهایی سنگی بودند. بمدت 500 سال آنها دقیقاً همان حالت اولیه را دارند. من فکر می کنم امروزه تکنولوژی به او اجازه کمی پیشرفت در این کار را بدهد.
همان گونه که امروزه روش و اصول معمارانه گهری پیشرفت کرده، این پیشرفت مانند یک سفر باروک می باشد- مانند آن از شمایل نگاری تخت تا مجسمه های برنینی در نشوه سنت ترزا « Ecstasy Orst Teresa » که یک صحنه سه بعدی تئاتر در اوج خود، کار شده است.
در عصرما، همان سفر گذار از یک مجسمه سازی مدرن آبستره با اشیاء ایستا از هزاران گونه شکل مختلف که بر صحنه LED بسیار بلند نمای تاچ موج « CrowFountain » نمایش داده می شوند منعکس می شوند.
پلنزا فکر می کند ” Crow fountain ” مثل یک شی نیست بلکه مثل یک محوطه است . او می گوید : من همیشه تصور می کردم روزی بتوانم روی آب راه بروم شاید به این خاطر است که شنا نمی کنم . من همیشه این تصور را داشتم … برای پیدا کردن آن دریای مناسب برای خودم سعی کردم و آن گوشه همان دریای مناسب برای من بود ” مانور و میشیگان ” آن یک استحزمینت فقط یک لایه ی نازک از آب است ، من فکر می کنم شهرهای کنونی بیشتر و بیشتر فضاهایی باید داشته باشند که مردم بتوانند هر کاری را که می توانند آنجا انجام دهند و بر روی آب به نظر می رسد هر چیزی امکان پذیر است . کافی است کمی به عقب برکردیم به مبدا اولیه زندگی ، یونانیان می گفتند آب سمبل حقیقی تاویل و تغییر است .
در آخر هر چه تصاویر (crownfountain) چهره هایی که بر روی صفحه ی LED برج های fountain وجود دارد ، تصویری هست که لبهای خود را غنچه می کند و آب به طور مستقیم و واقعی از لبهایش جاری می شود .
پلنزاد درباره مفهوم حجم معماری در Crownfovntain توضیح می دهد:
بر روی عقیده ای که راجع به کلیت ماست من سخت کار کرده ام و دریافتم، ما دو بعد داریم: یک بعد مثل نوروز روشن است و دیگری چیزی عجیب و غریب؛ و در اصل همین بعد عجیب و غریب هستیم. و آن چهره عظیم ناودانهای کله اژدهایی بخش عجیب و مضحک خود ما هستند و این وقتی است که ما قابل کنترل نیستیم و این زیباترین بخش هنر نیز بحساب می آید.
وقتی آنها آب را از دهانشان می پرانند، به ما زندگی می بخشند و این برای من خیلی زیباست.
کاپور روش متفاوتی را برای تاثیر گذاران بر روی همدیگر در نظر می گیرد که یکی از آنها اهمیت دادن به ناپدید شدن به اندازه حضور وجود داشتن می باشد. روشی که بیان مفهومی که او در ساخت CloudGate می گوید، Cloud Gate مانند یک سوراخ در فضا می باشد یک شی با هویت غیر مادی با کوششی برای بیان غیر فیزیکی اجسام فیزیکی، شاید بیان مفهوم در معماری به قدمت تاریخ خود مصالح معماری باشد، احساسی که من در درست کردن یک شی دارم و یا از به کار بردن ماده زمانی که یک سازه 110 تنی، شیئی سبک به نظر می رسد، بیشتر جریان غیر مادی حضور دارد. (اشاره به مفهوم غیرمادی)
بنابراین او درباره سوراخی صحبت می کند بنام Cloud Gate که عظیم هست و حجمی عنبه گونه دارد، با سطوحی ضد زنگ که خاصیت آینه ای دارد.
Cloud Gate در مکان در وسط تراسی که به سمت بالا می رود قرار گرفته است و در قسمتی از دور نمایی که حجم عظیم نماهای ساختمانهایی عظیم که ناظرین در پشت سر خود دارند را منعکس می کند.
کاپور درباره آن می گوید، یک سازه مدرن عالی که شامل تماشا گران خود می شود. البته اندازه حجم Cloud Gate به تماشاگران خود حرمت قائل است حتی در صورتی که آنها را با تصاویری که از خود منعکس می کند ترکیب و dissolve می کند. شما در حالی که در زیر آن راه می روید به آن نگاه می کنید و خودتان را می بینید و این در حالی است که یک فضای بسیار معمارانه نیز به شمار می آید.
در نهایت کارهنری باید بر روی ساختار خود تکیه می کند و خارج از توضیحات و تصور هنرمندش توار می گیرد.
در حالی که جمعیت در داخل Cloud Gate قدم می زنند از خود می پرسند، آن از چه چیزی ساخته شده است؟ این یک سوال پیش اندیشیده شده است!
و شاهد آن اثر انگشتهای روغنی بر روی بدنه Cloud Gate وجود دارد، می باشد. سوال نهایی در مورد این نوع کارها ارتباطی مستقیم با تکنولوژی و زندگی مدرن دارد. یک سری انتخاب های نامحدود تصاویر، متون و ایده هایی که فقط با اثر انگشت امکان پذیر می باشند.
آیا این یک مکاشفه است یا فقط آشفتگی احساسی بشری؟ پاسخی به سوالات هیجان برانگیز بشری می باشد؟ یا همان مفاهیم غیر قابل تاویلی که پلنزا درباره آنها می گوید که حدود 500 سال ذهن مردم را به خود مشغول کرده بود؛ آیا این ما هستیم که مفاهیم را تغییر نمی دهیم؟
آیا هر محصول جدیدی معنی و مفهوم جدید خود را تولید می کند؟ آیا وقتی شما وارد دنیای الکترونیک و تاثیر گذارنده بر شما، می شوید برده مد و تکنولوژی هستید ؟ و چه موقعی حوصله مردم از صفحه های عظیم LED سر خواهد رفت! و خواستار هیجان جدیدی خواهند شد؟
و در آخر مفهوم حقیقت ابدی که ما از آن سرچشمه گرفته ایم کدام است؟