داستان کوتاه در مورد زباله
زباله نریزیم | قصه های کودکانه 01 ژانویه 2019 admin
5٫0 rating based on 1,234 ratingsماجرای کاغذ شکلاتزباله نریزیم | قصه های کودکانهیک روز دختر کوچکی که در ماشین نشسته بود و داشت شکلات می خورد، کاغذ شکلات را به بیرون انداخت. کاغذ شکلات به روی زمین افتاد و با خوشحالی گفت حالا می توانم با خیال راحت بازی کنم.باد او را به این طرف و آن طرف می برد و او از این کار لذت می برد، ناگهان ماشین کوچکی از کنار او رد شد و گفت: وسط خیابان چکار می کنی؟ برو کنار تا له نشدی، ماشین دیگری...
تاریخ 01 فروردین 1401