سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

انشا از زبان کودک بی سرپرست

انشا از زبان کودک بی سرپرست

نویسنده : معین | زمان انتشار : 30 بهمن 1400 ساعت 09:32

امشب دلم خیلی گرفته ، میخوام بعد نیمه شب برم پشت بوم با خدام قدری صحبت کنم و شاید کمی سبک بشم . خیلی دلم میخواد به بدبختی هام ، نداشتن هام ، نامردمی ها ، بی مهری های نزدیکترین  کسانم ،توهین های خودی ها و دوستان ، در هر زمان و موقعیتی که تونستن فلب رنجورمه چزوندن ، اشک بریزم ، گریه کنم ، زارزار ، حیف باشه که با صدای بلند نمی تونم ، فریادی سوزناک بکشم و بعدش یه شکم سیر گریه کنم .

سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

من اونطور که یادم می آد از اون موقعی که خودمه شناختم با اشک و گریه ، مونس و همدم بودم . خیلی اوقات  در سکوتو تنهائی ، خیلی از سئوالاتم به نداشته هام بی جواب می موند ، و پاسخی قانع کننده به آنها نمی یافتم ، اما فقط با گریستن خودمو آرام می کردم ، و با پناه بردن به خدایم در حالیکه چشمانم مملو از اشک بود

 راز و نیاز می کرذم ، اما فردای همان روز و فرداهای دیگر ، اقوامی که بعدآ یافتم و خود را دایه ی مهربانتر از مادر نشان می دادند ، چنان زخمهائی بر روح و پیکر بی جانم زدند و می زنند ، که فکر می کنم نه در این دنیا و نه در دنیای واپسین ، سالها پس از مرگم نیز از خاطرم محو نخواهد شد .

خدایا ، بارالها ! به کدامین گناه ناکرده ، مستوجب چنین عقوبتی گشتم ؟ نمی شد مرا نمی آفریدی ؟ آیا با عدم وجود من ، آفرینش و چرخ گردون سپهر از حرکت باز می ایستاد ؟ خداوندگارا ! تو که شاهد بی مهری های بچه های محل ، همکلاسیام ، و خیلی از کسائی که به نحوی اقوامم شدن بودی با گریه هام ، گریستی ، با شادیهام  اگه شادی داشتم ، شاد بودی و با خنده هام ، خندیدی ، اما ، یکبار هم نشد  حتی به  یکی از صدها سئوالم پاسخ دهی .

خدایا ! تو خود شاهد و گواه بودی که با تمامی ناملایماتم سوختمو ساختم ، صبر کردم و سکوت ، هیچگاه با نامردمی ها ، نا مهربانی ها ، تمسخرها ، توهین ها ( از هر نوع و از هر نوع برخوردی ، چه خصوصی و چه در میان جمع ، مقابله به مثل ننمودم . فقط سکوت ... سکوت نمودم و در عوض

به تو پناه آوردم ، یادت میاد  با چه فریادهائی در سکوت و آرامی دشت و صحرا فقط و فقط تو را خواندم .....

 فریاد کشیدم : " خدایاااااااااااااااااا خدایااااااااااااا ، به دادم برس خسته شدم ."

 خدایا یادت میاد ...چند بار  می خواستم به زندگیم پایان دهم ؟ اما ، همیشه نوری کم سو ، امیدی شاید واهی مرا به زندگی ، ادامه ی حیات ،  صبر و سکوت فرا می خواند . همیشه و همیشه فقط صبر کردم و با سکوتم ، چشم به چشم این نامردمان دوختم ....... اما گوئی شرمو حیا از چشمان بندگانت رخت بر بسته ، چنان به عواطف ، آمال و آرزوهای انسان لطمات سنگین فرود می آورند که دیگر یارائی و  تحمل خویش را از دست داده ام .

خدایا ! نمی شد مرا لااقل حیوان می آفریدی ؟ یک پرنده ، یک جونده ، یک قورباغه ؟ یک الاغ ، یک مورچه ،یک بز ، یک مار ، یک ... ؟ نه یک بدبخت بخت برگشته ... لااقل در بین حیوانانت بیشتر از این انسانها مهر و عاطفه  جاریست . کدام الاغی تا بحال دیده شده با جفتک فرزند خود را بکشد ؟

کدام ماری تاکنون فرزند خود یا فرزند لانه ی مار بغل دستی را نیش زده ؟ کدام قورباغه ای تا صبح در گوش کودکش تا بحال لالائی نخونده ،خوابش برده ؟ کدام پرنده ای جوجه هاشو توو لونه تنها رها کرده و رفته ؟ کدوم حیوون خونخواری تا به حال فرزندشه ، سپر بلای خودش کرده ؟ کدوم جونده ای کودک چش بسته شو بیرون از لوونه گذاشته و رفته ؟

خدایا ! چرا ایندفعه تو سکوت کردی ، بازم مثل همیشه ؟ جواب بده ؟ کدوم مرغی ، کدوم پرنده ای جوجه هاشو زیر بالو پرش نگرفته ؟ کدامیک از موجوداتی که به نام حیوان و بی شعور خلقشون کردی تا به حال ، به موجودات هم سنخشون بی احترامی و بی محبتی کردن ؟ خدائیش بگو ؟ ناراحت نمی شم ، منو شما که این حرفارو با هم نداریم ... بگو ... بگو که امشب بازم مورد بی مهری و توهین آنچنانی که خودت می دونی قرار گرفتم و پاک داغونم کرده ، آتیش گرفتم ..... خیلی ازت دلخورم ، هر چند خیلی می خوامت ، اما بیش از حد ازت دلخورم . بدت نیاد هیچ توو این چند سالی یه جوری ، یه راه خوبی جلوم نذاشتی که از این  آدمای خوش ظاهر بد باطنت خلاص بشم ....

خدایا یه خواهشی دارم ... اینبار اجازه بده خودم باشمو خودم ... همانطور که خودتم همیشه خودتیو خودتی ...یه امشبو بذار خودم باشمو خودم ... هر چند ما آدما لحظه ای نمی تونیم بی تو باشیم و خودمونم این حقیقتو می دونیم ولی خودمونو پیشت لوس می کنیم ......

خدایا تنها کسی که دارم توئی ، با تو همه چیزم و بی تو هیچ ....... خوب شد که باهت حرف زدم .......

 خیلی سبک شدم .......

                                                                    موجود حقیر و زیر پا له شده ی تو : بنده خدا

منبع:سايت كودكان بي سرپرست




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر