درس1
ادبیات ، زبان هنری
پیش تر دانستیم که اگر بخواهیم تنها مقصود خود را بیان کنیم از " زبان " استفاده می کنیم ؛ ولی هر گاه بخواهیم مقصود خود را زیباتر بیان کنیم از ادبیّات بهره می گیریم. به همین دلیل ادبیّات را زبان هنری یا زبان برتر می نامند. در ادبیّات برای ایجاد زیبایی از آرایهها استفاده میکنند.
آرایه های ادبی : تشبیه ، تشخیص (جان بخشی ) ، تلمیح ، تضاد ، تکرار ، مراعات نظیر(شبکۀ معنایی) ، واجآرایی ، مبالغه ، کنایه ، جناس (با رمز موم کج)
تشبیه آن است که کسی یا چیزی را به کسی یا چیزی دیگر مانند کنیم ؛ مثال : تنش چون بید لرزان است .
جان بخشی آن است در عالَم خیال ، عناصر طبیعت یا اشیا یا جانوران مانند انسانها رفتار کنند ؛ مثال : تا نگرید ابر کی خندد چمن؟
مراعات نظیر آن است که در یک نوشته ( شعر یا نثر ) کلماتی آورده شود که از جهتی با هم مناسبت داشته باشند ، مثال :
جهان چون چشم و گوش و خال و ابروست / که هر چیزی به جای خویش نیکوست
درس2
انواع صفت و مضافٌ الیه
کلمه هایی مانند این ، آن ، همین و همان وقتی قبل از اسم بیایند ، صفت اشاره هستند؛ مثال : این مر د – همان کتاب
عددی که همراه اسم بیاید ، صفت شمارشی است ؛ مثال : چهار مدرسه - ششمین کلاس
کلمه های پرسشی مانند ، کدام ، چند و چه اگر قبل از اسم بیایند ، صفت پرسشی هستند ؛ مثال : کدام ورزش؟ ، چند کتاب؟
دو کلمۀ چه و عجب اگر قبل از اسم بیایند ، صفت تعجبّی هستند ؛ مثال : چه گلهایی! عجب سخنی!
کلمه هایی مانند هر ، همه ، چند ، فلان اگر قبل از اسم بیایند ، صفت مبهم هستند ؛ مثال: هر انسان ، فلان کتاب ،
هر گاه بخواهیم برای اسمی توضیحی بیاوریم(توضیحی در بارۀ رنگ ، اندازه ، جنس ، شکل ، ارزش و . . . ) پس از آن ابتدا نقشنمای اضافه و بعد از صفت بیانیاستفاده میکنیم ؛ مثال: قلمِ آبی ، دیوارِ بلند ، صندلیِ چوبی ، گلِ زیبا ، گردنبندِ گرانبها
اگر پس از اسم و نقشنمای اضافه ، کلمهای غیر از صفت بیانی (مثلاً اسم یا ضمیر) بیاید ، به آن کلمه مضافٌالیه میگویند ؛ مثال: حیاطِ مدرسه ، کتابِ من ، دستِ علی
توضیح1: نقشنمای اضافه در مثالهای بالا همان کسرهای است که در پایان کلمۀ اوّل آورده میشود.
توضیح2:برای تشخیص صفت بیانی از مضافٌالیه ، از «تر» استفاده میکنیم. افزودن «تر» به آخر صفت بیانی معمولاً واژۀ معنیداری را حاصل میکند ؛ مانند آبیتر ، بلندتر(در درس 4 در بارۀ این صفتها توضیح بیشتری خواهیم داد) ؛ امّا «تر» در آخر مضافٌالیه بی معنی است.؛ مدرسهتر ، منتر
توضیح3 : یافتن صفتها و مضافٌالیه لازم است نه حفظ تعریف ها .
درس 3
پرسش انکاری
گاهی شاعر یا نویسنده پرسشی را مطرح میکند امّا به دنبال پاسخ نیست بلکه میخواهد جواب منفی را بیان یا تأکید کند به این شیوۀ سخن پرسش انکاری میگویند ؛ مثال :
من کی این حرف را زدم؟ یعنی من این حرف را نزدهام
چو بفروختی از که خواهی خرید؟ یعنی نمیتوانی بخری .
درس 4
صفت ساده ، برتر و برترین (صفتهای سنجشی)
صفتهای بیانی سه نوع کاربرد دارند:
اگر بین دو چیز مقایسه شود به آخر صفت "تر" اضافه میگردد و به آن صفت برتر (تفضیلی) می گویند ؛ مانند: لباس خوبتر ، برادر مهربانتر
اگر بین چند چیز مقایسه شود به آخر صفت "ترین" اضافه میگردد و به آن صفت برترین (عالی ) می گویند ؛ مانند: خوبترین لباس ، مهربانترین برادر
اگر مقایسهای در کار نباشد و به آخر صفت « تر» و « ترین» افزوده نشود ، به آن صفت ساده میگویند ؛ مانند: لباس خوب ، برادر مهربان
توضیح : همانطور که ملاحظه میشود ، صفتهای بیانی معمولاً وابستۀ پسین هستند ؛ مگر آن که به صورت صفت برترین به کار روند که در این صورت وابستۀ پیشین خواهند شد؛ مثال: ما در بهترین کلاس قرار داریم.
درس 6
مضارع اِخباری ، مضارع التزامی ، مضارع مستمر
مضارع اِخباری از انجام کاری در زمان حال یا آینده خبر میدهد ؛ مانند : مینویسم ، میرود ، میخورید
طرز ساخت مضارع اخباری : می + بن مضارع + شناسه
مضارع التزامی از انجام کاری در زمان حال یا آینده همراه با شک ، شرط یا آرزو خبر می دهد ؛ مانند: بنویسم ، برود ، بخورید
طرز ساخت مضارع التزامی: ب + بن مضارع + شناسه
مضارع مستمر(جاری): از جریان انجام کاری در زمان حال (درست در زمان سخن گفتن ) خبر میدهد ؛ مانند: دارم مینویسم ، دارد میرود ، دارید میخورید
طرز ساخت مضارع مستمر: دار + شناسه + مضارع اِخباری
درس 7
تخلّص
بسیاری از شاعران، نام شعری خود را در پایان شعربیان می کنند، به این نام « تخلّص » و به بیتی که دارای تخلص باشد، « بیت تخلّص» می گویند؛ مانند:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز / مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ / که رستگاری جاوید در کمآزاری است
درس 8
تضاد
تضاد آن است که شاعر یا نویسنده دو کلمه ی متضاد را در کلام بیان کند ؛ مثال :
همیخواهم از کردگار جهان شناسندۀ آشکار و نهان
با بدان کم نشین که صحبت بد گر چه پاکی تو را پلید کند
چو دخلت نیست ، خرج آهستهتر کن .
درس 9
ماضی ساده ، ماضی نَقلی
ماضی ساده از انجام کاری در زمان گذشته خبر میدهد ؛ مانند: نوشتم ، رفت ، خوردید
طرز ساخت ماضی ساده : بن ماضی + شناسه
ماضی نقلی از انجام کاری در زمان گذشته خبر میدهد ولی اثر آن کار تاکنون باقی است ؛ مانند : نوشتهام ، رفته است ، خوردهابد
طرز ساخت ماضی نقلی: بن ماضی + ه + ( ام ، ای ، است ، ایم ، اید ، اند)