آرشیو مقالات و تحقیقات
maghale.wikibix.ir

شعر در مورد نقاشی

نویسنده : معین | زمان انتشار : 02 اسفند 1399 ساعت 12:55

دوباره سالگردِ رفتنِ تو ، شده ویرانی ام پدرم
دوباره نقش بسته مُهرِ دلتنگی ،رویِ پیشانی ام پدرم

دوباره خوابِ کودکی هایم ، تو همیشه مادرم بودی

ادامه شعر

هوس نقاشی کرده‌ بودم
بادبادکی کشیدم
که رویای کودکی را در آسمان می‌رقصاند
امروز،نقاشی را در کمد پیدا کردم
کودک رفته است
بادبادک کجاست؟
از اول می‌

ادامه شعر

بیا
با قلم موی باران
به بوم دلم
رنگ دریا بزن
بیا سبز کن
چشم دلواپسم را
به رنگ درخت
کمی معجزه
مثل رنگین کمان...
بیا قاب کن
نق

ادامه شعر

چه آهُوانه هستن را روییده اَم
در تبانی این شبان بارانی ،
کِه آویشنهای صحرایی خواندند درسوگ
و اشباح زخم چمیدند ،،
بر لرزش خلنگهای کوهستان

ادامه شعر

رسد آدمی
به جایی...
که شود هرجایی!
........
میل کژ مکن با دُمَت
من,الکلی...
با هر کژی ازدُمَت!
...........
شاخُ دُمِ دروغ که دیده؟!
من به قان

ادامه شعر

یک جای دنج برای نقاشی..
دیوارهای کاهگلیه سرخورده..
سپیدارها کمی بلندتر..
هوای داغ، آب یک جوی را زلالتر کرده..
اینجا نه از شقایق سهراب خبری

ادامه شعر

خواهم الان بكشم نقطه زردي كه زدايد شب بس اسود و تار
يا كه در آن كنم اين بار هرس اين علف هرز وبسازم گلزار
وين طرْف دگر دشت شقايق كه پراست ازآهو
يا ك

ادامه شعر

وقتی تو طرح می کشی
نقاشی لبخند میزنه
رنگ و ماژیک و قلمو
طرح می کشند رنگارنگ
سبزه و سنبل و بید
یاد بگیری طرح جدید
سبز و سفید و آبی
یاد بگیری اله

ادامه شعر


قافيه هاي بي تاب تا پاسي از شب بيدار
عكساي يادگاري در جاي جاي ديوار
فنجون قهوه ترك روي كتاب سهراب
چشماي سرخ از خون يك جسم و روح بيخواب
نقاشي جيغ

ادامه شعر

خط خطی میکنم دفترخالی فردا را
با مدادی سپید لحظهء شادیِ فردا را
می کشم در ذهنم توده ای از ابهام
این فقط نقاشی ست اتفاق امسال
من مسیرخود را می کشم

ادامه شعر

ترکیبش چه زیباست!
سایه و روشن
چه کس خبر دارد از دل این نقاش؟
با تمام وجودش می کشد آن
آری سایه و روشن
درختی در آن دور دست ها
تک درخت نقاش ما
در

ادامه شعر

نقاشی
با یک مداد و دفتر
میشه گلابی کشید
یه آسمون روشن
به رنگ آبی کشید
***
میشه بدون قفس
حتی قناری کشید
تو گلدونا گل گذاشت
بی آنکه او

ادامه شعر

نقاش را گفتم چه می کشی؟
گفت: درد
گفتم: با رنگ؟؟!!
گفت: نه با رنج..
.
.
رنگ ها حقیرتر از آنند که بمانند
درسایه ی رنج٬ خود را می بازند
چنانکه ای

ادامه شعر


درحیاط خانه ی ما
گنجشکان بربلندترین شاخه ی گیلاس می خوانند
زیر چشمی نگاه به پروازپرستوی ایوان دارم.
درحیاط خانه ی ما
درکناربوته ی سرخ شمعدانی ها

ادامه شعر

می کشم یه دل با احسا س

می زنم یه رنگ قرمز

رتگ قرمز یعنی خونم

تویی تو عزیز جونم

با توام تا که نفس هست

قدر ع

ادامه شعر

من تو را نقاشی میکنم
و همه دنیا را نثارت میکنم
صورتت نقش ماه دارد
و چشمانت ستاره ای درخشان
قلبت را دریایی میکشم آبی آبی
پر از نگین مر

ادامه شعر

میکشد عکس مرا بر کاغذ
میکشد چهره ی مرا با ان قلم
نمی دانم او کیست
می دانم اهل کجاست
او نقاش است و من شاعر
او اهل دست است و من اهل قلم
در ان سرما

ادامه شعر

جناب بوم نقاشی باید بگم با احترام

وقتشه عاشق بکشی
لیلی رو مجنون بکشی فرهاد و شیرینش کنی
عذرای وامق بکشی
دنیا رو زیر و رو کنی هرزه ها رو درو کن

ادامه شعر


منبع: shereno.com