آرشیو مقالات و تحقیقات
maghale.wikibix.ir

شعر کوچ پرندگان

نویسنده : معین | زمان انتشار : 09 شهریور 1400 ساعت 23:17

امشب که لحظه بوی خیال تو میدهد

عطری که مانده در بدنم درد میکند

وقتی که میروی غزلم تیر میکشد

انگار تکه تکه تنم درد میکند

پرواز را به یاد سپردم ولی هنوز

از آن سقوط بال و پرم درد میکند

ذهنم برای آمدنت شور میزند

ای انتظار تلخ.. سرم درد میکند

آنقدر (اشک ثانیه ها) را شمرده ام

بغضی که مانده در نفسم درد میکند

اکنون که بین چشم تو دنیای من گم است

دنیای مانده در قفسم درد میکند

من بی گناهِ قصه ی کوچِ پرنده ای..


منبع: shereno.com