اگر من یک ستاره بودم به سپهر سفر می کردم و از آن بالا پریدن مرغکان تازه
به دوران آمده را نظاره گر می شدم.
اگر من یک ستاره بودم ، در آغوش ماه فرو می رفتم و صبحگاه هنگام نغمه سرایی
چلچله ها دست پاک و پر نور خورشید را بوسه باران می کردم.
و به هنگام شب همراه با گلپونه های شب بو به خواب می رفتم.
اگر من یک ستاره بودم .شاید از همان بالا دستم را برای پینه دوزان خال مشکی و
مورچه های قرمز دراز می کردم و آنها را بر روی چشمانم جای می دادم.
اما افسوس که.......
نوشته شده در چهارشنبه دهم بهمن ۱۳۸۶ ساعت توسط zari |