تاریخ انتشار : شنبه ۳۰ قوس ۱۳۸۷ ساعت ۱۵:۱۱
شب یلدا یا شب چله ، نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال است ، فردای آن ، با دمیدن خورشید ، روزها بلندتر و تابش خورشید بیشتر می شود.
یلدا واژهای سریانی و به معنای ولادت است ، ولادت خورشید (مهر ومیترا) - بنابر باور پیشینیان در پایان این شب دراز تاریکی شکست میخورد ، روشنایی پیروز و خورشید زاده می شود و روزها رو به بلندی مینهند چرا که از این شب به بعد بر ساعات روز افزوده شده و رفته رفته از بلندی شب ها کاسته می شود.
داستان کهنه و دوست داشتنی شبهای دوری است که همه اهالی یک فامیل، آن را به نشانه عشق و صداقت نهفته در دلهای بی ریا، در جمع ساده و مهربان خود نقل میکردند سوغات آن روزهای دور، یادگاری از همه آیینهای فراموش شدهای است که امروز در کم رنگترین وجه خودنمایی میکند.
مردمان قدیم فلات ایران (افغانستان و ایران) شادی و نشاط را از موهبتهای خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیدههای اهریمنی میپنداشتند.
در سراسر ایران باستان جایی نیست که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم نباشد، هندوانه میوهای است که هیچ گاه از قلم نمیافتد، زیرا عده زیادی از مردم معتقدند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند، در سراسر چله بزرگ و کوچک در زمستان پیش رو سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
برگزاری این شب در مناطق مختلف از تنوع برخوردار است، یکی از مراسم مشترک بردن هدیه شب چله از سوی خانواده داماد برای تازه عروسان است که به نشانه پایبندی و علاقه خانواده داماد به وصلت انجام شده است.
به این ترتیب یکی، دو روز قبل از فرارسیدن شب چله مردهای جوان خنچههای آراسته به میوه رابه خانه نامزدهای خود میفرستند و خود به مهمانی خانه عروس می روند ، خانواده دختر هم لباس و پارچه نبریده به داماد هدیه میدهند.
در گذشته گرد آمدن شب چله دور کرسی با نقل خاطرات شیرین و خواندن کتابهای داستانی تا نزدیک صبح ادامه مییافت. یکی دیگر از آیینهای شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است، مردم دیوان اشعار "لسانالغیب" را با نیت بهورزی و شادکامی باز میکنند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.
در برخی دیگر از مناطق " شاهنامه خوانی " رواج دارد، نقل خاطرات و قصه گویی پدربزرگها و مادربزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ها دلپذیرتر میکند.
در فرهنگ کهن ایرانی، اینها همه ترفندهایی است که خانوادهها گرد هم جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی سحر کنند.
برگزاری مراسم شب چله با همه حقایق و داستانهای همراه با خود، هنوز در میان ایرانیان از جایگاه ویژهای برخوردار است.
شب یلدا یا «شب چله» شب اول زمستان و درازترین شب سال است و فردای آن با دمیدن خورشید، روزها بلندتر شده و تابش نور ایزدی افزونی مییابد.
این بود که ایرانیان باستان ، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می کردند.
-------------------------------
شب یلدا در کلام شاعران
حافظ
صحبت حکام، ظلمت شب یلدا است
نور ز خورشید خواه بو که برآید
سعدی:
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
اوحدی:
شب هجرانت ای دلبر، شب یلدا است پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
خاقانی:
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف
تو شمع فروزنده و گیتی شب یلدا
عنصری:
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
منوچهری:
نور رایش تیرهشب را روز نورانی کند
دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند
مسعود سعد:
کرده خورشید صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب یلدا
ناصرخسرو:
او بر دوشنبه و تو بر آدینه
تو لیل قدر داری و او یلدا
همچنین ارتباط عیسی مسیح با این شب در اشعار امیر معزی و سنائی غزنوی مشهود است.
امیر معزی:
ایزد دادار، مهر و کین تو گویی
از شب قدر آفرید و از شب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مومن
زانکه به کینت بود تفاخر ترسا
سنائی غزنوی:
به صاحبدولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
سیف افرنگی:
سخنم بلندنام از سخن تو گشت و شاید
که درازنامی از نام مسیح یافت یلدا